سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مشاوره روانشناسی خانواده مشاورانه

این وبلاگ با هدف ترویج فرهنگ مشاوره به صورت رایگان در اختیار هموطنان عزیز قرار داده شده است

دروغگویی در مردان برخی از مردها اعتقاد دارند که نباید به همسر خود واقعیت را بگویند و فکر می‌کنند که با دروغگویی می توانند همسر خود را قانع کنند و به قول معروف آنها را گول بزنند ولی در بیشتر موارد این موضوع به نتیجه نامطلوب نمی رسد و موجب اختلاف شدید خانوادگی خواهد شد.

در این که مردان مثل زنان آن قدر با ظرافت به دروغ گفتن نمی پردازند که دروغ شان به طور دائم پنهان بماند و زنان نیز به خاطر دروغ گفته شده از طرف همسرانشان دلخور خواهند شد . از طرفی زنان به علت احساسات لطیف خود زودرنج تر از مردان می باشند و آنان با تلنگری کوچک روحیه شان به هم می‌ریزد و حالت افسردگی و اضطراب در چهره آنها به خوبی دیده خواهد شد . زن و مردان برای بیان کردن بیاناتشان باید دقت فراوانی را داشته باشد. به دروغ هایی که مردان که به همسرانشان بیان می‌کنند اشاره شده است که شامل موارد زیر می‌شود:

1. بیشتر مردان از اینکه احساس می کنند که زنان تحمل شنیدن دروغ را دارا نمی باشند به راحتی دروغ بیان می‌کند که شاید دروغ‌گویی آن‌ها فقط به دلیل ناراحت نکردن همسر خود باشد ولی این را بدانند که هر چه قدر هم همسرشان از بیان واقعیت نگران می شود . ولی بهتر از گفتن دروغ می باشد به دلیل اینکه روزی واقعیت فاش خواهد شد و آن زمان می باشد که دنیا در مقابل چشمان زن و شوهر سیاه می‌شود و کار به جاهای باریک کشیده می شود ، پس اجازه ندهید که اینگونه بشود. ولی یک پیشنهاد برای زنان در صورتی که احساس کردید همسرتان به دلیل مصلحت زندگی اش به شما دروغ گفته و این دروغ تاثیر چندانی در شرایط زندگی زناشویی شما و عشق و محبت میانتان ندارد پس بهتر می باشد که به روی خود نیاورد و از کنار آن بگذرید و اطمینان داشته باشید که همسرتان متوجه می شود و شرمنده شما خواهد شد. 2. تعریف و تمجید کردن را در عوض دروغ نزنید .

برخی از مردم فکر می‌کنند که اگر از همسرشان به تعریف کردن بپردازند دچار دروغگویی شده اند و اگر این موضوع را دروغگو فرض می کنیم بهتر می باشد به این دروغ گوئی ادامه بدهید به دلیل اینکه همسرش از تشویق و تحسین شما خشنود شده و به زندگی امیدوارتر می شود و با نیرو و انرژی فراوانی به زندگی خود ادامه خواهد داد .

به طور مثال در مقابل خانواده خودتان آغاز به تعریف از همسرتان بکنید . کفش‌هایش را جلوی پای او جفت کنید و برایش میوه به پوست کندن بپردازید و حتی اگر تصور می‌کنید تمام این کارها را از روی دروغ انجام می دهید با انجام دادن چنین کاری نزد خانواده‌تان نتیجه اش را مشاهده خواهید کرد و همسرتان پروانه وار به دور شما خواهد چرخید . احترام دو صد چندان به شما می گذارد و بنابراین ارزشش را دارد که دست به چنین دروغی را بزنید. 3. برخی از مردان سیاست خوبی را در زندگی خود دارند که آنها بدون اینکه خود را درگیر کارخانه بکنند به خوبی با همسرشان رفتار می کنند و خود را درگیر کمک به او می کند که او واقعا احساس می‌کند همسرش در کارهای خانه او را همراهی کرده است .

البته بد نمی باشد که همسرانتان را کمک کنید و دست یاری به آنها بدهید که زندگی یعنی همکاری کردن و همیاری و هنگامی که مهمانی به خانه شما می آید بر روی صندلی ننشینید و به همسرتان به دستور دادن بپردازید در ظاهر هم که شده به او یاری بدهید و حتی از نظر لفظی به طور مثال بیان کنید کمک می خواهید. من در انجام هر کاری آماده می باشم. همچنین بر روی صندلی بنشینید و با دوستانتان مشغول گفت و گو کردن بشوید و هر چند وقت یک بار او را به صدا زدن بپردازید و از او سوال کنید که بیایم کمکت کنم که این نوع دروغگویی نیز می‌تواند تاثیر موثری بر همسرتان بگذارد و در مقابل مهمان ها سربلندبشود.

4. برخی از مردان در مقابل غر زدن زنانشان مجبور به بیان کردن دروغ‌هایی خواهند شد که در انجام دادن و برآورده کردن آنها ضعیف می باشند که به این چنین زنان باید بیان کرد که هیچ وقت همسر خود را تحت فشار قرار ندهید و از او درخواست های نشدنی نخواهید. مردی که زیر بار فشار سخن‌های همسرش باشد دست به دروغ گفتن می زند و به همسرش وعده‌هایی خواهد داد که خودش هم می‌داند از عهده آنها بر نخواهد آمد ولی به خاطر سکوت همسرش و پیشگیری کردن از کشمکش و جنگ اعصاب به دروغگویی مجبور می‌شود . در اینجا زن مقصر می باشد که او موجب این دروغ شده است که هر زنی باید موقعیت همسر خود را بداند و قبل از آن از همسرش توقعی نداشته باشد که غرور و شخصیت مرد نباید زیر پا لگدمال شود.

یک زن باید همسرش را آنقدر به آن علاقه داشته باشد که اگر زندگی کمی و کاستی ایجاد شد همراه و در کنار همسرش با مشکلات به دست و پنجه نرم کردن بپردازد. نه اینکه موجب لاف زنی و اغراق گویی و دروغگویی در همسر خود بشود.

5. مردان برای این که در مقابل همسر خود به قول معروف کم نیاورند تلاش می‌کنند که به دروغ گفتن بپردازند و برخی از زنان این عادت را دارند که مزایای مردانه دیگر را به رخ همسر خود بکشند به طور مثال بیان می‌کنند که شوهر دوستم مرد بسیار شجاعی می باشد و یا اینکه بسیار دست و دلباز می باشد و تمام مال و اموال خود را در اختیار همسر خود قرار داده است که مرد ها به این موضوع حساسیت نشان خواهند داد . آنها علاقه ندارند که همسرشان مرد دیگری را برتر از او مشاهده کنند شاید یک حس حسادت ناخودآگاه باشد که زنان باید به این حس اهمیت بدهند که برخی اوقات مردان در مقابل تمجید همسرشان از مرگ دیگر به گفتن دروغ هایی خواهند پرداخت به طور مثال بیان می کنند.

امروز در خیابان با پسری جوان هیکل مندی به دعوا کردن پرداخته ام و او را به شدت زدم که او چنین دروغی را به همسرش بیان می‌کند تا تظاهر کند که او هم شجاع می باشد. زنان نباید فضایی را ایجاد کنند که همسرشان را وادار به دروغ های شاخدار بکند . هر شخصی یک حالت و دارای یک روحیه به خصوصی می باشد و شما نباید شوهر خود را با مرد دیگری به مقایسه کردن بپردازید بلکه او را همان طور که می باشد به آن علاقه داشته باشید.

همانطور که مشاهده می کنید برخی از دروغ‌ها بار منفی و برخی اوقات هم بار مثبت دارا می باشند و البته یک زن و شوهر باید واقعیت گرا باشند و در هر موقعیتی راستگویی را سرلوحه زندگی خود قرار بدهند و حتی اگر در زمان گذشته اتفاق ناگواری دارا بوده اند مانند دوست حقیقی واقعیت را بیان کنند . در زندگی زناشویی بازگو کردن واقعیت بهتر از این می باشد که به دلخوری منجر بشود که ارزش و اهمیت ندارد و البته همانطور که گفته شد برخی اوقات دروغ در زندگی موجب به وجود آمدن اعتماد به نفس در شخص مقابل خواهد شد و او را به زندگی امیدوارتر می کند.

بنابراین زن و شوهر باید در زندگی به صورت محتاطانه به عمل کردن بپردازند و در جهت به وجود آوردن یک زندگی محکم و استوار تلاش و کوشش خود را به کار ببرند.

منبع: وبلاگ مشاوره خانواده تخصصی


اطرافیان از ازدواجم دلسردم کردند

سلام من 23 سالمه و شوهرم 26 سالشه.قبل ازدواج با شوهرم با پسر عموم ازدواج کرده بودم و بعد دو ماه بعد دیدن اخلاق گندش جدا شدم.من خیلی ناراحت و افسرده شدم تا اینکه شوهرم که یکی از پسرای فامیل بود به خواستگاریم اومد.ازدواج اولشه ولی قبلا پنج جا تو فامیل خواستگاری رفته ولی بهش جواب مثبت ندادن و خانواده من اینو میدونن.راستش شوهرم لاغره و قیافه زیبایی نداره.
ولی الان دوستش دارم و بنظرم زیبا میاد.اهل کاره مومنه و مستقله و لیسانسم داره.الان که باهاش عروسی کردم خواهرام و زن داداشام یطوری برخورد میکنن که از ما سرترن و فخر میفروشن.
خواهرام بم میگن اگه فردا بچت زشت درومد چیکار میکنی و میخندن.قبل از ازدواج هم میگفتن که چون هیشکی بش زن نداده اومده برا تو.درصورتی که بعدا فهمیدم مطلقه بودن براش اهمیت نداشته و منم دوست داره.بابام هم مثل بقیه دامادا بش احترام نمیذاره.شما بگید چیکار کنم؟هم شوهرمو دوس دارم هم نمیتونم از خانوادم دل بکنم.
سلام نمیخام خدای نکرده با قصد تفرقه و... حرف بزنم اما اینکه میگن با دهان مردم زندگی کردن یجوری عینی این .

دارید دیگه زیادی رو نظرات بقیه توجه میکنید...

وقتی شما از زندگیتون راضی هستید وقتی همسرتون براتون دلنشینه وقتی اون شمارو دوس داره و شمام اونو دوس دارید وقتی از الان و حس الانی که دارید رضایت دارید بقیه نظر هم بدن مترمه برا خودشون. 
پاک بودن صداقت وفاداری همه اینارو ول کردید چسبیدی به نظرات مختلف خونوادتون
مگه ما جا پای خدا گذاشتیم بگیم کی خوبه کی بده تو قیافه 

بهتره زندگیتونو بکنین و از بودن کنار هم لذت ببرید و برا اینده و خوشبختی بیشترتون تلاش کنید. یکاری کنید اونایی که دارن الان تو دید خودشون فخر میفروشن غبطه اینده شمارو و موفقیتای شمارو بخورن ( غبطه میگم حسادت نه!!) شما به این فکر کنید. 

هرکی سلیقه خودشو داره. نظرشون محترمه برا خودشون.
خدایی که یه بچه رو میده از روزیش گرفته تا هر چیزی رو که فکرشو کنی هم میده . کاری نداره کی چی نظری داره
خودتون میگید از زندگیتون راضیید . هم شوهرتون دوستون داره هم شما اونو دوس دارید دیگه دنبال چی هستین؟ 

خصوصیات و وفاداری و نکات خیلی مثبت همسروتونو زندگیتون رو که ازش راضیید و.... اینارو در نظر بگیرید نه یه نظر شخصی افرادی که شاید مکنه روزی 1 ساعت بیشتر یا شایدم هفته ای 1 ساعت بیشتر نیبنیدشون....

Unhappy چرا اینترنت باعث می شود ما تنهاتر از هر زمان دیگری شویم

در طی دهه های طولانی، توانایی ما برای ارتباط برقرار کردن با مردم در سراسر جهان، به حالت انفجاری رسیده است. در واقع، اینترنت به ما اجازه داد چت کنیم، به گروههای خبری بپیوندیم یا به هر کسی در جهان ایمیل ارسال کنیم.
اختراع موبایل ها به ما این اجازه را داد تا زمانی که دور از میزکار و یا محیط خانه هستیم با مردم صحبت کنیم.
بنابراین، شبکه های اجتماعی به ما این اجازه را دادند تا با همسایه های خود، دوستان دوران کودکی، همکاران و دوستان خود با یک کلیک ارتباط برقرار کنیم و صحبت کنیم.
نهایتا این که گوشی های همراه بیش از هر از زمان دیگری ارتباط برقرار کردن را با هر فردی را الساعه و در لحظه آسان تر می کند. پس ممکن است شما فکر کنید که احساس خوبی را در مورد زندگی اجتماعی خواهید داشت؟
با این همه، هیچ وقت در تاریخ جهان ارتباط برقرار کردن به این آسانی و سرعت نبوده است.
با این حال متاسفانه، اینترنت به ما کمک نکرده است تا حس ارتباط بیشتری با افراد داشته باشیم.
مطالعات نشان می دهند که تقریبانیمی از ما حس تنهایی و انزوا می کنیم.




اینجا دلایلی است که نشان می دهد چرا ما بیش از هر زمان دیگری حس عدم ارتباط وگسیختگی ارتباطی را در عصر اینترنت و دیجیتال داریم:
1? رابطه های ما سطحی تر شده اند

شما نمی توانید یک ارتباط معنی دار با فردی را شل دهید مگر اینکه در مورد مسائل واقعی خود صحب کنید و مشکلات واقعی را به اشتراک بگذارید. فشار زیادی بر روی شماست تا زندگی خود را بهتر از آن چیزی که در واقع هست نشان دهید.
پس به جای به اشتراک گذاری آنچه که در واقعیت در حال وقوع است، شما تمایل بیشتری دارید تا در مورد آخرین تشویقی خود، تعطیلات شگفت انگیز یا بهترین وعده غذایی که اخیرا خورده اید صحبت کنید.
نیاز به حفظ ظاهر که هر چیزی در حد عالی پیش می رود، باعث می شود که از زندگی واقعی دور شده و ارتباطتتان سطحی تر شود.
بدون ارتباطات معنی دار، امکان دارد شما حتی زمانی که در میان مردم هستید حس تنهایی بکنید.
2? زمان آنلاین بودن ما قدرت خود را برای دیدن نشانه های اجتماعی از دست می دهیم

ما می دانیم که زمان آنلاین بودن با قابلیت افراد برای دیدن و خواندن نشانه های اجتماعی در تقابل است.
حتی مطالعه ای انجام یافته است که نشان می دهد کودکان با دوری پنج روزه از وسایل دیجیتال خود بهتر می توانند احساسات افراد دیگرا بخوانند.
به نظر می رسد که زمان آنلاین بودن و زمان گذراندن با گوشی و تپلت حتی با قابلیت افراد بزرگسال برای هوش اجتماعی اشان در تقابل است. با این همه، ارتباط برقرار کردن با ایموجی ها خیلی متفاوت با یک مکالمه ی رو در رو است.
شما می توانید مسائل بسیاری را در مورد این که فرد چه چیزی در فکرش می گذرد و یا چه احساسی دارد را تنها با خواندن حالات صورتش و نه کلامش را بفهمید.
اما اگر صورتتان دائما پشت گوشی یا تپلت باشد یا اگر زمان بسیار زیادی را برای استفاده از وسایل دیجیتال خود بگذرانید، نمیتوانید این موراد را بفهمید.



3? تاکید بر کمیت ارتباطات است و نه کیفیت آنها

هر کاربر فیس بوک به طور متوسط 338 دوست اینترنتی دارد. اما به طور واضح، داشتن هزاران دوست در شبکه های اجتماعی باعث نمی شود که حس تنهایی کمتری بکنید.
در حقیقت، برخی از مطالعات نشان می دهد که هر چه دوستان بیشتری داشته باشید، به همان میزان احتمالا استرس بیشتری نیز خواهید داشت.
این تا حدی بخاطر این حقیقت است که شما احتمالا آنگونه که با مادربزرگ خود صحبت می کنید با همکار خود صحبت نمی کنید. این تعداد ارتباطات نیست که اهمیت داردف بلکه این کیفیت ارتباطات است که مهم است.
داشتن پنج دوست واقعی برای سلامت روان شما خیلی بهتر از داشتن 500 دوست در رسانه ها و شبکه های مجازی است.
4? اعتیاد به گوشی های جدید در تقابل با تعاملات رو در رو است

چند بار شده که دیده باشید در رستوران ها و یا محیط اطراف خانواده ها و یا افراد همدیگر را نادیده می گیرند و با گوشی های خود مشغول میشوند؟
و یا چند بار شده که شما با یک فردی در حال صحبت باشید در حالی که او مشغول پیام دادن با گوشی بوده است؟ مطالعات نشان داده اند که افراد گوشی خود را به طور میانگین بین 35 تا 74 بار در روز چک می کنند.
افراد جوان تر به احتمال زیاد بیشتر از این چک می کنند. مشخص است که افراد در شبکه های مجازی برای این وقت می گذرانند تا ببینند که افراد دیگر چه کاری می کنند، بجای اینکه ببینند افراد جلوی چشمشان در حال انجام چه کاری هستند.
زمانی که شما لحظه به لحظه مشغول تلفن همراه خود هستید، نمی توانید از تعاملات رو در رو بهره ببرید.



5? دورکاری می تواند تنهایی و ایزوله شدن را افزایش دهد

اینترنت قابلیت ما را برای دورکاری افزایش داده است. این برای سلامت ذهنی ما به طرق مختلفی می تواند مفید باشد- مانند کاهش زمان رفت و آمد. اما دور کاری همچنین به معنای کاهش تعامل با همکارانتان می باشد.
تعامل از طریق ایمیل و یا تلفن های گهگاهی مانند ملاقات و دیدارهای نزدیک در یک محیط راحت نمی باشد. گاهی اوقات، فقط این همکاران شما هستند که می توانند به واقع شما را در زندگی روزمره بفهمند و درک کنند.
برای بسیاری از افراد، کار از راه دور و یا کار در محل، کار می تواند کاملا ایزوله کننده باشد چرا که دوستان دیگر و یا اعضای خانواده به درستی نمی توانند بفهمند و درک کنند که فرد چه چیزی را از سر می گذراند.
جنگ با تنهایی

قطعا حفظ ارتباطات اجتماعی بصورت فیزیکی در این عصر ارتباطات مجازی سخت است و تلاش زیادی می برد. اما حائز اهمیت است که حتما این کار را بکنید چرا که تنهایی می تواند برای سلامت جسمی شما و همچنین برای سلامت و رفاه عاطفی شما مضر باشد.
در مورد مبارزه با تنهایی فعال باشید. زمانی که حالتان بد است بیرون رفتن و تعامل ممکن است سخت باشد اما دعوت کردن فردی برای ملاقات و دیدار برای صرف چای و یا قهوه یا پیوستن به یک گروه یا موسسه که به شما کمک کند با دیگر افراد بر یک پایه ی منظم و روتین تعامل کنید، می تواند برای شما خیلی مفید و موثر باشد.
منبع: مرکز مشاوره روانشناسی مشاورانه