مبتلایان به افسردگی برای تصمیم گرفتن در مورد تحول و تغییر در زندگی خود ضعیف می باشند و همینطور اشخاصی که به اختلال وسواس دچار می باشند نمی توانند تفکرات یا برخوردهای وسواسی و اجباری را به توقف کردن بپردازند که پیشنهاد میشود اشخاص برای تصمیم گرفتن مطلوب به یاد گرفتن این توانایی ها بپردازند یکی از مواردی که انسانها به صورت روزمره با آن سر و کار خواهد داشت تصمیم گرفتن می باشد که تصمیم گرفتن بنا به تعریف شامل انتخاب کردن از میان دو یا چند گزینه می باشد و شخص باید در این عملکرد بتواند به نتیجه رضایتبخش خود برسد که هدف از تصمیم گرفتن به صورت کلی کم شدن خطر ضرر و زیان می باشد ولی متاسفانه بیشتر فعالیتهای روزمره ما احتیاج به تصمیم گرفتن دارند به طور آگاهانه و هوشیارانه صورت نمیگیرند که این امر به آشکار شدن مشکل های فراوانی منجر خواهد شد به دلیل اینکه در تصمیم گرفتن باید بر طبق محاسبه کردن سود و ضرر و ضوابط متعدد به انتخاب مطلوب ترین گزینه پرداخت . تصمیم گرفتن یکی از پر اهمیت ترین ارکان رویکردهای اجرایی مغز به حساب میآید به دلیل اینکه در تصمیمگیریها مهارتها و توجه کردن و همین طور انتخاب کردن و بازداری از جواب به طور همزمان درگیر میباشند. صدمه های وارد شده به دستگاه عصبی می تواند به نحو آشکاری مهارتهای تصمیم گرفتن اشخاص را به خطر بیاندازد و علاوه بر این غلبه کردن بر هیجان ها در اشخاص به آسانی به وجود آوردن سوگیری در تصمیم گرفتن صحیح منجر خواهد شد. بیشتر اختلالات روانی مخصوصاً اختلالات خلقی و اضطرابی و تصمیمگیریهای اشخاص را دچار مشکل خواهد کرد که تجلی این موارد افسردگی می باشد که شخصی میتواند تصمیم بگیرد تا در زندگی خود تحولات و تغییراتی را به وجود آورد و همینطور در اختلالات وسواسی شخص مبتلا از تصمیم گرفتن برای توقف اشخاص یا برخوردهای وسواسی اجباری باشد که تصمیم گرفتن یکی از تواناییهای پایه در توانایی های دهگانه زندگی به حساب میآید که توسط سازمان بهداشت جهانی برای اجرا کردن در دنیا توصیه شده است و همینطور اشخاص می توانند با رجوع کردن به متخصصان حوزه بهداشت روان به آموزش اینگونه تواناییها بپردازند تا کیفیت تصمیمگیری آنها بهتر شود.
انسانها همانگونه که از لحاظ شکل و قیافه متعدد و متفاوت می باشند از جنبه های روحی و فکری نیز با یکدیگر دارای فرق می باشند و اگر اشخاص متعادل و غیر متعادل در دو قطب قرار بگیرند بقیه اشخاص میان این دو قطب واقع می شود با این فرق که بعضی به قطب متعادل و برخی به قطب غیر متعادل تمایل دارند که در زندگی اجتماعی به اشخاصی برخورد خواهیم کرد که در انجام دادن کارها بدون اینکه کارها را در نظر داشته باشند زود به تصمیم گرفتن میپردازند که اینگونه اشخاص عجول همیشه در مسئله ها و حوادث و سطح قضایا را لمس خواهند کرد به عواقب و لوازم آن ها اهمیتی نمیدهند معلمی که تحقیق نکرده و زود عکس العمل از خود نشان خواهد داد، بازرگانی که در امر تجارت با شتابزدگی به اقدام کردن میپردازد و همینطور پدری که با خامی در مورد فرزندان خود به تصمیم گرفتن میپردازد تمام اینها از این دسته می باشد که در مقابل این اشخاص گروه دیگری می باشند که نمی توانند به تصمیم گرفتن بپردازند. در معمولی ترین کارهای روزمره از گرفتن تصمیم گرفتن ناتوان می باشند که تردید و شک کشنده ی آنها را رنج خواهد داد که هر با که میخواهند تصمیم میگیرند تفکرات بخصوصی آنها را از تصمیم گرفتن باز خواهد داشت که این علت دچار بیماری خطرناک وسواس می باشد که این روحیه در بهترین کارهای آنها به چشم خواهد کرد که این بیماری اینطور شروع می شود که فرد بعد از انجام دادن عملی احساس خواهد کرد که فکر بخصوصی او را رنج خواهد داد و او نمیتواند در مقابل آن به ایستادگی کردن بپردازد با اینکه به نارسایی و پوچ بودن آن تفکر اعتقاد کامل دارا نمی باشد اما در اثر ضعیف بودن فکری تسلیم آن خواهد شد.
به طور مثال اشخاص سالم هنگامی که درب مغازه و همینطور خانه ی خود را می بندند بعد از ارزیابی کردن جزئی اطمینان پیدا میکنند که دنبال کار خود میروند اما بیماری وسواس به طور دائم تصور میکنند که درب باز می باشد و به دلیل اینکه میخواهند به کار دیگری مشغول بشود این تفکرات او را رنج خواهد داد که ریشه و اساس این بیماری ناتوان بودن فکری می باشد لذا در انحصار ملت بخصوص نبوده که در هر جامعهای بر طبق آداب به نوعی آشکار خواهد شد و علاوه بر این در هر طبقه با توجه به ویژگی های صنفی به طرز بخصوصی آشکار خواهد شد و بعضی از پژوهش گران در تصنیف کتاب دچار وسواس می شوند که اینگونه اشخاص با دارا بودن امکانات وسیع علمی هرگز نمیتواند کتابی را به تالیف کردن بپردازند. وسوسه اعتقاد و ایراد گیری اطرافیان آنها را از این کار باز خواهد داشت که با اینکه امکان دارد نوشته آنها هیچگونه ایرادی دارا نباشد از این گذشته کدام نوشته آنها تا به امروز بدون ایراد و انتقاد بوده است و آیا عقل آن را قبول می کند که برای یک انتقاد کوچک از یک تعریف ضروری لازم دوری کنیم؟ بعضی از اشخاص در نجاست دچار وسوسه خواهند شد که نیروی نامرئی آنها را دچار شک و تردید خواهد کرد. این بیماری از ابتدایی ترین مرحله آغاز شده و به ندرت به مرحله های خطرناک خواهد رسید که در بعضی از موارد کار وسواس آنچنان شدت پیدا خواهد کرد که تمام اشخاص را مسامحه کار تشخیص داده و زندگی اجتماعی برای آنها سخت و دشوار خواهد شد.