مشاوره روانشناسی خانواده مشاورانه

این وبلاگ با هدف ترویج فرهنگ مشاوره به صورت رایگان در اختیار هموطنان عزیز قرار داده شده است


مهارت: ابراز خشم فرد وابسته

خشم فروخورده یکی از مهم ترین مشکلات شما به عنوان فردی وابسته است.

شاید با خودتان فکر کنید که ابراز خشم می تواند فاجعه آمیز باشد و منجر به طردتان شود اما اگر آن را به درستی ابراز کنید، دیگران نیز احترام گذاشتن به حقوق تان را می آموزند.

ممکن است در حال حاضر از روش های غیر موثری مانند تمیز کردن افراطی خانه، آشپزی کردن های مکرر، بیرون زدن از خانه و امثال آن برای جابجایی خشم تان استفاده کرده باشید.

اگر چه این روش ها در برخی موارد می تواند مفید باشند، اما استفاده ی افراطی از آن ها به هیچ وجه توصیه نمی شود.

به عنوان بهترین گزینه لازم است ابراز کلامی خشم به شیوه ی صحیح را بیاموزید:
ابراز خشم را با پرخاشگری اشتباه نگیرید.

بنابراین در اولین مرحله سعی کنید به خودتان مسلط باشید و با چهره ی برافروخته و تن صدای بالا صحبت نکنید.

اگر در موقعیتی هستید که کنترل تان بر علایم جسمی تان کم شده، بهتر است یک لیوان آب بنوشید، یا کمی راه بروید و پس از آرام شدن اقدام به ابراز خشم تان کنید.
کاری نکنید که طرف مقابل تان گارد بگیرد.

شروع مکالمه با عبارتی مثل “تو همیشه منو نادیده می گیری، بازم کار خودتو کردی و..” می تواند در طرف مقابل تان احساس اتهام ایجاد کند و تنش و مشاجره ی خطرناکی را شکل دهد.

بنابراین از احساس خودتان صحبت کنید.

“عصبانی ام. دارم از شدت عصبیت منفجر میشم. الان خیلی بی اعصابم”.
همزان با بیان احساست تان، انتظارت تان را نیز مطرح کنید.

“الان خیلی عصبی ام. با حرفایی که زدی بهم حسابی توهین شده” و یا ” الان خیلی عصبی ام. چطور ممکنه یه آدم قولشو فراموش کنه؟”
PHOBIA
اختلال اضطرابی و روشهای درمان فوبیا- دکتر سارا نامجو
0 دیدگاه
/
خرداد 1, 1398
ادامه مطلب ...
مهارت سوم: بیان قاطعانه ی انتظارات فرد وابسته

ممکن است به عنوان یک فرد وابسته، مدت های زیادی از بیان انتظارات تان خودداری کنید و پس از مدتی، خسته و کلافه و غمگین شوید و تصمیم بگیرید تا ارتباط تان را به پایان برسانید.

وابسته ها غالبا برای به پایان رساندن ارتباط نیز مشکل دارند و هیچ گاه برای پایان دادن رابطه ای که در آن مورد ظلم واقع هستند، پیش قدم نمی شوند.

این وضعیت می تواند شما را در برزخ عذاب آوری قرار دهد که علی رغم نارضایتی تان قادر به ترک آن نیز نیستید.

بنابراین وقت آن است که بیان قاطعانه ی انتظارات تان را یاد بگیرید و به واکنش هایی مانند سکوت، قهر، غصه خوردن و.. پایان دهید.
چگونه انتظاراتم را بیان کنم؟

بیان قاطعانه ی اتظارات نیز از فرمول بیان احساسات پیروی می کند.

برای این کار انچه لازم دارید، پیروی از دستور زیر است:

    جملات تان را با ضمیر من آغاز کنید.
    در هر بار فقط یک درخواست را به صورت روشن و واضح مطرح کنید.
    انتظارتان را عنوان کنید.
    از بیان جملات سوالی، همراه با باید و نباید و چرا خودداری کنید.

به عنوان مثال بجای جمله ی “چرا تو همیشه اینقد بدقولی می کنی؟” می توانید بگویید:

“وقتی قولی میدی و سر حرفت نمی مونی خیلی عصبی میشم. لطفا از این به بعد وقت شناس باش. ”

ممکن است شروع بیان احساسات برای تان بسیار ترسناک باشد اما با برداشتن اولین گام، متوجه خواهید شد که اتفاق خاصی نمی افتد و پس از بیان انتظارات تان، احساس بهتری را تجربه می کنید.
چگونه از دیگران درخواست کمک کنم؟

شاید شنیدن این جمله از زبان یک مراجع وابسته برای تان جالب باشد.

یکی از مراجعین وابسته، عدم توانایی اش در کمک خوهای از دیگران را این طور تعریف می کرد:

“الان پنج ساله که با یه آقایی دوستم. اون باهام خیلی راحته اما شاید باورتون نشه که در طی کل این مدت، هیچ وقت باهاش احساس راحتی نداشتم تا بتونم ازش کمک بخوام. احساس می کنم درسته که بهش خیلی می چسبم ولی اصلا باهاش صمیمی نیستم”.

ناتوانی وابسته ها در کمک خواهی می تواند به این باور برگردد که ” دیگران از من مهم تر اند”.

وابسته ها معتقدند چون دیگران مهم تراند می توانند در هر زمانی درخواست کمک داشته باشند اما خودشان را در حدی نمی بینند که از دیگران تقاضای کمک کنند.

به عنوان یک انسان، لازم است بدانید که شما نیز ممکن است نیازمند کمک خواهی از نزدیکان تان باشید.

بنابراین این حق را از خود دریغ نکنید و خواسته های تان را به شکل زیر مطرح کنید:
جملات سوالی و یا منفی را کنار بگذارید.

    از جملات خبری و مثبت استفاده کنید.

به عنوان مثال “حالم اصلا خوب نیست. لطفا اینجا باش تا با هم به دکتر بریم.” به جای ” نمیشه بیای با هم بریم دکتر؟ آخه حالم اصلا خوب نیست..”

    مشاورانه
    مشاوره خانواده
    مشاوره ازدواج
    مشاوره تلفنی
    مشاوره آنلاین
    تست روانشناسی
    مشاوره روانشناسی
    مشاوره جنسی
    اختلال روانی
    استخدام روانشناس و روانسنج

مهارت چهارم: نه گفتن را  یاد بگیرید.

ناتوانی در نه گفتن تا به حال برای شما بسیار دردسرآفرین بوده است.

ممکن است بارها و بارها به دلیل شرم و یا ترس از تایید به درخواست هایی بله گفته اید که برای تان بی فایده و یا بسیار مخرب بوده اند.

در حقیقت شما می خواهید “همه ی افراد را راضی نگه دارید” و همین مساله، نه گفتن را برای تان به امری محال تبدیل کرده است.

بهت است با خودتان روراست باشید و بدانید که راضی نگه داشتن همه، امری غیرممکن است.
فرد وابسته و وابستگی شخصیت
درمان بیماری و اختلالت روان
مهارت نه گفتن فرد وابسته

حالا می توانید “نه گفتن” را به عنوان یک مهارت یاد بگیرید:

    برای خودتان این حق را قایل شوید که در مواقعی موافق نظر و درخواست دیگران نباشید.
    درخواست تان را به صورت مقتدرانه و مودبانه مطرح کنید. مانند:

ممنون که دعوتم کردی ولی الان نمی تونم ببینمت .

می دونم که ممکنه ناراحت بشی ولی الان در شرایطی نیستم که بتونم ببینمت.

بابت اینکه نمی تونم ببینمت ازت معدرت می خوام ولی واقعا برام مقدور نیست.

    ممکن است طرف مقابل تان بر اساس شناخت قبلی که از شما دارد، شروع به اصرار کند تا نظرتان را عوض کند. در این شرایط قاطع بمانید و با درخواست دیگران، نظرتان را تغییر ندهید.

اگر احساس کردید، فشارهای دیگران در حال خلع سلاح تان هستند، بهتر است موقعیت را ترک کنید و مقتدر باقی بمانید.

با اجرای نکات فوق و به دست آوردن مهارت های لازم، می توانید تغییرات قابل توجهی در زندگی تان ایجاد کنید و به فردی مقتدر، مستقل، جذاب و با لیاقت تبدیل شود.

برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه آنچه برای زندگی سالم تر نیاز دارید نیز می توانید به منبع زیر مراجعه کنید و یا از یک درمانگر کمک بگیرید.

مهارت طلایی رهایی از اختلال شخصیت وابسته |بخش اول

برگرفته از: اختلال شخصیت وابسته: راهنمای بیمار و خانواده، نوشته ی قهاری و زرگر، تهران: نشر قطره

منبع :مهارت های تحول زندگی اختلال شخصیت وابسته |بخش دوم- مشاورانه

 



مهارت: ابراز خشم فرد وابسته

خشم فروخورده یکی از مهم ترین مشکلات شما به عنوان فردی وابسته است.

شاید با خودتان فکر کنید که ابراز خشم می تواند فاجعه آمیز باشد و منجر به طردتان شود اما اگر آن را به درستی ابراز کنید، دیگران نیز احترام گذاشتن به حقوق تان را می آموزند.

ممکن است در حال حاضر از روش های غیر موثری مانند تمیز کردن افراطی خانه، آشپزی کردن های مکرر، بیرون زدن از خانه و امثال آن برای جابجایی خشم تان استفاده کرده باشید.

اگر چه این روش ها در برخی موارد می تواند مفید باشند، اما استفاده ی افراطی از آن ها به هیچ وجه توصیه نمی شود.

به عنوان بهترین گزینه لازم است ابراز کلامی خشم به شیوه ی صحیح را بیاموزید:
ابراز خشم را با پرخاشگری اشتباه نگیرید.

بنابراین در اولین مرحله سعی کنید به خودتان مسلط باشید و با چهره ی برافروخته و تن صدای بالا صحبت نکنید.

اگر در موقعیتی هستید که کنترل تان بر علایم جسمی تان کم شده، بهتر است یک لیوان آب بنوشید، یا کمی راه بروید و پس از آرام شدن اقدام به ابراز خشم تان کنید.
کاری نکنید که طرف مقابل تان گارد بگیرد.

شروع مکالمه با عبارتی مثل “تو همیشه منو نادیده می گیری، بازم کار خودتو کردی و..” می تواند در طرف مقابل تان احساس اتهام ایجاد کند و تنش و مشاجره ی خطرناکی را شکل دهد.

بنابراین از احساس خودتان صحبت کنید.

“عصبانی ام. دارم از شدت عصبیت منفجر میشم. الان خیلی بی اعصابم”.
همزان با بیان احساست تان، انتظارت تان را نیز مطرح کنید.

“الان خیلی عصبی ام. با حرفایی که زدی بهم حسابی توهین شده” و یا ” الان خیلی عصبی ام. چطور ممکنه یه آدم قولشو فراموش کنه؟”
PHOBIA
اختلال اضطرابی و روشهای درمان فوبیا- دکتر سارا نامجو
0 دیدگاه
/
خرداد 1, 1398
ادامه مطلب ...
مهارت سوم: بیان قاطعانه ی انتظارات فرد وابسته

ممکن است به عنوان یک فرد وابسته، مدت های زیادی از بیان انتظارات تان خودداری کنید و پس از مدتی، خسته و کلافه و غمگین شوید و تصمیم بگیرید تا ارتباط تان را به پایان برسانید.

وابسته ها غالبا برای به پایان رساندن ارتباط نیز مشکل دارند و هیچ گاه برای پایان دادن رابطه ای که در آن مورد ظلم واقع هستند، پیش قدم نمی شوند.

این وضعیت می تواند شما را در برزخ عذاب آوری قرار دهد که علی رغم نارضایتی تان قادر به ترک آن نیز نیستید.

بنابراین وقت آن است که بیان قاطعانه ی انتظارات تان را یاد بگیرید و به واکنش هایی مانند سکوت، قهر، غصه خوردن و.. پایان دهید.
چگونه انتظاراتم را بیان کنم؟

بیان قاطعانه ی اتظارات نیز از فرمول بیان احساسات پیروی می کند.

برای این کار انچه لازم دارید، پیروی از دستور زیر است:

    جملات تان را با ضمیر من آغاز کنید.
    در هر بار فقط یک درخواست را به صورت روشن و واضح مطرح کنید.
    انتظارتان را عنوان کنید.
    از بیان جملات سوالی، همراه با باید و نباید و چرا خودداری کنید.

به عنوان مثال بجای جمله ی “چرا تو همیشه اینقد بدقولی می کنی؟” می توانید بگویید:

“وقتی قولی میدی و سر حرفت نمی مونی خیلی عصبی میشم. لطفا از این به بعد وقت شناس باش. ”

ممکن است شروع بیان احساسات برای تان بسیار ترسناک باشد اما با برداشتن اولین گام، متوجه خواهید شد که اتفاق خاصی نمی افتد و پس از بیان انتظارات تان، احساس بهتری را تجربه می کنید.
چگونه از دیگران درخواست کمک کنم؟

شاید شنیدن این جمله از زبان یک مراجع وابسته برای تان جالب باشد.

یکی از مراجعین وابسته، عدم توانایی اش در کمک خوهای از دیگران را این طور تعریف می کرد:

“الان پنج ساله که با یه آقایی دوستم. اون باهام خیلی راحته اما شاید باورتون نشه که در طی کل این مدت، هیچ وقت باهاش احساس راحتی نداشتم تا بتونم ازش کمک بخوام. احساس می کنم درسته که بهش خیلی می چسبم ولی اصلا باهاش صمیمی نیستم”.

ناتوانی وابسته ها در کمک خواهی می تواند به این باور برگردد که ” دیگران از من مهم تر اند”.

وابسته ها معتقدند چون دیگران مهم تراند می توانند در هر زمانی درخواست کمک داشته باشند اما خودشان را در حدی نمی بینند که از دیگران تقاضای کمک کنند.

به عنوان یک انسان، لازم است بدانید که شما نیز ممکن است نیازمند کمک خواهی از نزدیکان تان باشید.

بنابراین این حق را از خود دریغ نکنید و خواسته های تان را به شکل زیر مطرح کنید:
جملات سوالی و یا منفی را کنار بگذارید.

    از جملات خبری و مثبت استفاده کنید.

به عنوان مثال “حالم اصلا خوب نیست. لطفا اینجا باش تا با هم به دکتر بریم.” به جای ” نمیشه بیای با هم بریم دکتر؟ آخه حالم اصلا خوب نیست..”

    مشاورانه
    مشاوره خانواده
    مشاوره ازدواج
    مشاوره تلفنی
    مشاوره آنلاین
    تست روانشناسی
    مشاوره روانشناسی
    مشاوره جنسی
    اختلال روانی
    استخدام روانشناس و روانسنج

مهارت چهارم: نه گفتن را  یاد بگیرید.

ناتوانی در نه گفتن تا به حال برای شما بسیار دردسرآفرین بوده است.

ممکن است بارها و بارها به دلیل شرم و یا ترس از تایید به درخواست هایی بله گفته اید که برای تان بی فایده و یا بسیار مخرب بوده اند.

در حقیقت شما می خواهید “همه ی افراد را راضی نگه دارید” و همین مساله، نه گفتن را برای تان به امری محال تبدیل کرده است.

بهت است با خودتان روراست باشید و بدانید که راضی نگه داشتن همه، امری غیرممکن است.
فرد وابسته و وابستگی شخصیت
درمان بیماری و اختلالت روان
مهارت نه گفتن فرد وابسته

حالا می توانید “نه گفتن” را به عنوان یک مهارت یاد بگیرید:

    برای خودتان این حق را قایل شوید که در مواقعی موافق نظر و درخواست دیگران نباشید.
    درخواست تان را به صورت مقتدرانه و مودبانه مطرح کنید. مانند:

ممنون که دعوتم کردی ولی الان نمی تونم ببینمت .

می دونم که ممکنه ناراحت بشی ولی الان در شرایطی نیستم که بتونم ببینمت.

بابت اینکه نمی تونم ببینمت ازت معدرت می خوام ولی واقعا برام مقدور نیست.

    ممکن است طرف مقابل تان بر اساس شناخت قبلی که از شما دارد، شروع به اصرار کند تا نظرتان را عوض کند. در این شرایط قاطع بمانید و با درخواست دیگران، نظرتان را تغییر ندهید.

اگر احساس کردید، فشارهای دیگران در حال خلع سلاح تان هستند، بهتر است موقعیت را ترک کنید و مقتدر باقی بمانید.

با اجرای نکات فوق و به دست آوردن مهارت های لازم، می توانید تغییرات قابل توجهی در زندگی تان ایجاد کنید و به فردی مقتدر، مستقل، جذاب و با لیاقت تبدیل شود.

برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه آنچه برای زندگی سالم تر نیاز دارید نیز می توانید به منبع زیر مراجعه کنید و یا از یک درمانگر کمک بگیرید.

مهارت طلایی رهایی از اختلال شخصیت وابسته |بخش اول

برگرفته از: اختلال شخصیت وابسته: راهنمای بیمار و خانواده، نوشته ی قهاری و زرگر، تهران: نشر قطره

منبع :مهارت های تحول زندگی اختلال شخصیت وابسته |بخش دوم- مشاورانه

 


سلام
دختر خواهر من 8 ساله ست و پدرش (متولد 58) عید امسال به دلیل سکته قلبی و مغزی دچار فلج نیمی از بدن و مشکلات جانبی دیگه شده و این مسئله باعث تغییر رفتاری همسر خواهرم بصورت پرخاشگری، افسردگی و عصبانیت مداوم هست. به همین دلیل دختر خواهرم متعاقبا خیلی تاثیر پذیر شده و دو ماهی هست که شروع به کندن ابروهاش کرده. اول ابروی راست و الان هر دو ابرو تقریبا خالی و بی مو هستن. لطفا راهنمائی کنید راه حل چی هست؟ پدرش به هیچ وجه راضی به مشاوره حضوری نیست و عکس العمل شدیدی نشون میده و با توجه به شرایط فعلیش بحث با ایشون در این مورد امکان پذیر نیست. ممنون میشم راهنمائی بفرمائید. پاینده باشید
راهنما گفته:

کندن موی وسواسی یا تریکوتیلومانیا عبارت است از کندن مکرر موها که می‌تواند منجر به از دست دادن مقدار قابل توجهی از مو گردد. شخص مبتلا بر اثر یک عامل برانگیزاننده به طور ناخودآگاه به سمت رفتار کندن مو هدایت شده و با انجام اینکار از تنش شخص کاسته می شود و به حالتی از رضایت و آرامش موقت دست می یابد. پس از مدت کوتاهی این چرخه بار دیگر تکرار می‌شود و بدین ترتیب شخص مکرراً موهای خود را می‌کند. در بسیاری از موارد قبل از کندن، فرد دسته‌ای از موهای خود را دور انگشت می‌پیچد.
– معیارهای تشخیصی تریکوتیلومانیا ( کندن موی وسواسی ) :
الف ـ کندن مکرر مو که موجب از دست دادن قابل توجه موها شود.
ب ـ احساس فزاینده تنش بلافاصله قبل از کندن مو یا هنگام مقاومت در مقابل رفتار.
ج ـ احساس شادی، رضایت یا آرامش با کندن مو.
د ـ این اختلال با سایر اختلالات طبی بهتر توجیه نمی‌شود و به‌علت یک بیماری طبی عمومی (مثلاً مشکلات پوستی) نیست.
هـ ـ این اختلال باعث نارضایتی قابل توجه از نظر بالینی یا نقص در عملکرد اجتماعی، شغلی یا سایر حیطه‌های مهم عملکردی میگردد.
چه گروههایی بیشتر مبتلا به کندن موی وسواسی می شوند؟
بیشتر افراد مبتلا به این اختلال در سنین قبل یا اوایل نوجوانی هستند. این اختلال یک بیماری روانی است که درآن فرد به طور عادتی موهای خود را می کند. این بیماری در پسربچه‌ها شایعتر از دختر ‌ها است، حال آنکه در افراد بالغ خانم ها بیشتر از آقایان مبتلا می‌گردند . حداکثر شیوع در دختر خانم های نوجوان 12تا 17 سال است. عادت کندن مو به طور تدریجی و ناآگاهانه دربیمار شروع می‌گردد و ممکن است تا جایی که منجر به کندن تمام موهای سر شود ادامه می یابد.افراد مبتلا به این بیماری غالبا” کندن مو را انکار نمی‌کنند ولی اظهار میدارند که قادر به کنترل عمل خود نیستند.
درمعاینه‌ی این بیماران موهای قطع شده به فواصل متفاوتی از پوست سر دیده می‌شود و پوست سراز سلامت کامل برخوردار است. حاشیه‌‌ی موها معمولا” دست نخورده است و در مرکز به شکل کاسه‌یی موها قطع ‌شده‌اند. این بیماران باید تحت درمان‌های پزشکی و روان‌پزشکی قرارگیرند.
اکثر بیماران این اختلال ، موی سر خود را می کنند به طوری که در طی مدت زمان طولانی ناحیه ای از سر یا ابرو و یا ناحیه تناسلی یا زیر بغل ، بدون مو ایجاد می شود . با مشخص شدن منشاء ژنتیکى این بیمارى پزشک بهتر قادر به درمان آن خواهند بود.
زمان شروع علائم اختلال مو کندن وسواسی:
استرس‌های‌ روانی‌ در شروع‌ تریکوتیلومانیا ( کندن موی وسواسی ) نقش‌ دارند. بیماری‌ افسردگی‌ با تریکوتیلومانیا ارتباط‌ زیادی‌ دارد و بسیاری‌ از افراد دچار این‌ حالت‌ از افسردگی‌ رنج‌ می‌برند.
شکایات ممکن است در ابتدا در طی دوره های غیر فعال در کلاس درس, در حین تماشای تلویزیون, یا در بستر هنگاهی که هنوز به خواب نرفته است بروز کنند. والدین به ندرت این رفتار را می بینند. در بسیاری از کودکان تریکوتیلومانیا با بستری شدن در بیمارستان با مداخلات طبی, مشکلات خانه یا مشکلات مدرسه شروع میشود. مواردی نیز با حسادت شدید بین خواهر و برادر ها, یک رابطه مختل بین والدین و کودک, و عقب ماندگی ذهنی, رخ میدهند. در تریکوتیلومانیاهائی ( کندن موی وسواسی ) که در سنین بلوغ یابزرگسالی شروع میشود, میزان بروز و همراه بودن با بیماری روانی وسواس واضح و شدید بیشتر است.
درمان تریکوتیلومانیا ( کندن موی وسواسی ):
از آنجایی که اضطراب همواره به عنوان عامل ایجاد و تشدید کننده بیماری مطرح می‌باشد، ایجاد محیطی امن و به دور از تنش و استرس در تخفیف علایم بیماری بسیار مؤثر است. لازم است کسانی که با بیمار در ارتباطند، از سرزنش یا توبیخ وی بپرهیزند و با روش‌های حمایتی که توسط درمانگر به آنها آموزش داده می‌شود، فرد را در راستای بهبودی یاری نمایند. درمان‌های دارویی متداول عبارتند از داروهای ضد اضطراب، ضد افسردگی‌ها و داروهای آنتی‌سایکوتیک وتثبیت کننده خلق که البته هر کدام از درمانها موردی میباشد.
درمان‌های غیردارویی موفق تریکوتیلومانیا ( مو کندن وسواسی ) عبارتند از:
هیپنوتراپی یا هیپنوتیزم درمانی و درمان‌های رفتاری (مانند بیوفیدبک، پایش و کنترل خود، حساس‌سازی، معکوس سازی رفتار عادتی و درمان‌های بیزار کننده). چیزی که مهم است این است که این ناراحتی میتواند همراه با خیلی دیگر از ناراحتی های اعصاب و روان همزمان باشد ویا حتی خود عارضه ای از سایر ناراحتی های اعصاب و روان باشد لذا تشخیص اولیه دقیق بسیار در درمان صحیح موثر است.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
021-22354282

 منبع:دختر 8 ساله ی خواهرم ابروهایش را میکند- سامانه پرسش و پاسخ مشاور


سلام
دختر خواهر من 8 ساله ست و پدرش (متولد 58) عید امسال به دلیل سکته قلبی و مغزی دچار فلج نیمی از بدن و مشکلات جانبی دیگه شده و این مسئله باعث تغییر رفتاری همسر خواهرم بصورت پرخاشگری، افسردگی و عصبانیت مداوم هست. به همین دلیل دختر خواهرم متعاقبا خیلی تاثیر پذیر شده و دو ماهی هست که شروع به کندن ابروهاش کرده. اول ابروی راست و الان هر دو ابرو تقریبا خالی و بی مو هستن. لطفا راهنمائی کنید راه حل چی هست؟ پدرش به هیچ وجه راضی به مشاوره حضوری نیست و عکس العمل شدیدی نشون میده و با توجه به شرایط فعلیش بحث با ایشون در این مورد امکان پذیر نیست. ممنون میشم راهنمائی بفرمائید. پاینده باشید
راهنما گفته:

کندن موی وسواسی یا تریکوتیلومانیا عبارت است از کندن مکرر موها که می‌تواند منجر به از دست دادن مقدار قابل توجهی از مو گردد. شخص مبتلا بر اثر یک عامل برانگیزاننده به طور ناخودآگاه به سمت رفتار کندن مو هدایت شده و با انجام اینکار از تنش شخص کاسته می شود و به حالتی از رضایت و آرامش موقت دست می یابد. پس از مدت کوتاهی این چرخه بار دیگر تکرار می‌شود و بدین ترتیب شخص مکرراً موهای خود را می‌کند. در بسیاری از موارد قبل از کندن، فرد دسته‌ای از موهای خود را دور انگشت می‌پیچد.
– معیارهای تشخیصی تریکوتیلومانیا ( کندن موی وسواسی ) :
الف ـ کندن مکرر مو که موجب از دست دادن قابل توجه موها شود.
ب ـ احساس فزاینده تنش بلافاصله قبل از کندن مو یا هنگام مقاومت در مقابل رفتار.
ج ـ احساس شادی، رضایت یا آرامش با کندن مو.
د ـ این اختلال با سایر اختلالات طبی بهتر توجیه نمی‌شود و به‌علت یک بیماری طبی عمومی (مثلاً مشکلات پوستی) نیست.
هـ ـ این اختلال باعث نارضایتی قابل توجه از نظر بالینی یا نقص در عملکرد اجتماعی، شغلی یا سایر حیطه‌های مهم عملکردی میگردد.
چه گروههایی بیشتر مبتلا به کندن موی وسواسی می شوند؟
بیشتر افراد مبتلا به این اختلال در سنین قبل یا اوایل نوجوانی هستند. این اختلال یک بیماری روانی است که درآن فرد به طور عادتی موهای خود را می کند. این بیماری در پسربچه‌ها شایعتر از دختر ‌ها است، حال آنکه در افراد بالغ خانم ها بیشتر از آقایان مبتلا می‌گردند . حداکثر شیوع در دختر خانم های نوجوان 12تا 17 سال است. عادت کندن مو به طور تدریجی و ناآگاهانه دربیمار شروع می‌گردد و ممکن است تا جایی که منجر به کندن تمام موهای سر شود ادامه می یابد.افراد مبتلا به این بیماری غالبا” کندن مو را انکار نمی‌کنند ولی اظهار میدارند که قادر به کنترل عمل خود نیستند.
درمعاینه‌ی این بیماران موهای قطع شده به فواصل متفاوتی از پوست سر دیده می‌شود و پوست سراز سلامت کامل برخوردار است. حاشیه‌‌ی موها معمولا” دست نخورده است و در مرکز به شکل کاسه‌یی موها قطع ‌شده‌اند. این بیماران باید تحت درمان‌های پزشکی و روان‌پزشکی قرارگیرند.
اکثر بیماران این اختلال ، موی سر خود را می کنند به طوری که در طی مدت زمان طولانی ناحیه ای از سر یا ابرو و یا ناحیه تناسلی یا زیر بغل ، بدون مو ایجاد می شود . با مشخص شدن منشاء ژنتیکى این بیمارى پزشک بهتر قادر به درمان آن خواهند بود.
زمان شروع علائم اختلال مو کندن وسواسی:
استرس‌های‌ روانی‌ در شروع‌ تریکوتیلومانیا ( کندن موی وسواسی ) نقش‌ دارند. بیماری‌ افسردگی‌ با تریکوتیلومانیا ارتباط‌ زیادی‌ دارد و بسیاری‌ از افراد دچار این‌ حالت‌ از افسردگی‌ رنج‌ می‌برند.
شکایات ممکن است در ابتدا در طی دوره های غیر فعال در کلاس درس, در حین تماشای تلویزیون, یا در بستر هنگاهی که هنوز به خواب نرفته است بروز کنند. والدین به ندرت این رفتار را می بینند. در بسیاری از کودکان تریکوتیلومانیا با بستری شدن در بیمارستان با مداخلات طبی, مشکلات خانه یا مشکلات مدرسه شروع میشود. مواردی نیز با حسادت شدید بین خواهر و برادر ها, یک رابطه مختل بین والدین و کودک, و عقب ماندگی ذهنی, رخ میدهند. در تریکوتیلومانیاهائی ( کندن موی وسواسی ) که در سنین بلوغ یابزرگسالی شروع میشود, میزان بروز و همراه بودن با بیماری روانی وسواس واضح و شدید بیشتر است.
درمان تریکوتیلومانیا ( کندن موی وسواسی ):
از آنجایی که اضطراب همواره به عنوان عامل ایجاد و تشدید کننده بیماری مطرح می‌باشد، ایجاد محیطی امن و به دور از تنش و استرس در تخفیف علایم بیماری بسیار مؤثر است. لازم است کسانی که با بیمار در ارتباطند، از سرزنش یا توبیخ وی بپرهیزند و با روش‌های حمایتی که توسط درمانگر به آنها آموزش داده می‌شود، فرد را در راستای بهبودی یاری نمایند. درمان‌های دارویی متداول عبارتند از داروهای ضد اضطراب، ضد افسردگی‌ها و داروهای آنتی‌سایکوتیک وتثبیت کننده خلق که البته هر کدام از درمانها موردی میباشد.
درمان‌های غیردارویی موفق تریکوتیلومانیا ( مو کندن وسواسی ) عبارتند از:
هیپنوتراپی یا هیپنوتیزم درمانی و درمان‌های رفتاری (مانند بیوفیدبک، پایش و کنترل خود، حساس‌سازی، معکوس سازی رفتار عادتی و درمان‌های بیزار کننده). چیزی که مهم است این است که این ناراحتی میتواند همراه با خیلی دیگر از ناراحتی های اعصاب و روان همزمان باشد ویا حتی خود عارضه ای از سایر ناراحتی های اعصاب و روان باشد لذا تشخیص اولیه دقیق بسیار در درمان صحیح موثر است.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
021-22354282

 منبع:دختر 8 ساله ی خواهرم ابروهایش را میکند- سامانه پرسش و پاسخ مشاور




همگی ما در طی روز برای دستیابی به شادی روش های متفاوتی را امتحان می کنیم.

رفتن به مراکز خرید، خریدهای افراطی، تجربه ی هیجان های مختلف، شروع روابط دوستانه و.. تنها بخشی از روش هایی هستند که برای شاد بودن انتخاب می کنیم.

برخی افراد نیزبرای تجربه ی شادی دست به اقدامات خطرناک تری مانند مصرف مواد مخدر، روابط جنسی متعدد، رانندگی های پرخطر و.. می زنند.

اما روانشناسی شادمانی درونی بر این اعتقاد است که شاد بودن مستلزم ایجاد تغییراتی اساسی تر است که می تواند درون ما را دگرگون کند و خشنودی پایداری را با خود به همراه داشته باشد.
1? گذشته را رها کنید.

اتفافات دردناک گذشته، مرور خاطرات، روابط و فرصت های از دست رفته، موقعیت های کاری و ارتباطی که دیگر وجود ندارند از جمله مهم ترین عواملی هستند که می توانند ذهن تان را در گذشته متوقف کنند.

بر اساس شواهد بالینی و تجربی موجود، مرور مکرر گذشته می تواند یکی از مهم ترین دلایل تجربه ی افسردگی و رخوت شود.

حالتی که در آن شادمانی وجود نخواهد داشت.

برخی از افراد نیز وقایع مربوط به زمان گذشته را به گونه ای مرور می کنند که گویا در همین لحظه در حال وقوع است.

از دیدگاه بزرگ ترین روانشناس مثبت نگر، مارتین سلیگمن، شما به شادمانی دست نخواهید یافت مگر زمانی که بتوانید دست از نشخوار گذشته بردارید و از گذشته تان برای اکنون الهام بگیرید.
رها کردن گذشته برای شادمانی درونی

در صورتی که رها کردن گذشته برای تان بیش از حد دشوار است به موارد زیر دقت کنید:

• در موقعیت های مختلف به خودتان یادآوری کنید که خاطره یا فرصت قبلی ام، مربوط به زمان گذشته است و در حال حاضر دیگر وجود ندارد.

این شیوه از یادآوری از طریق کاهش آمیختگی می تواند منجر به ایجاد نوعی از گسلش شود که شما را برای ماندن در وضعیت اینجا و اکنون یاری می کند.

• در صورتی که موقعیت ناتمامی در زمان گذشته تان وجود دارد، لازم است از طریق مراجعه به روانشناس متخصص در حیطه ی روان درمانی گشتالتی، وضعیت های ناتمام را به پایان برسانید.

به عنوان مثال ممکن است تجربه ی یک شکست عاطفی، ناگفته های زیادی را در درون تان به جای گذاشته باشد که نیاز به برون ریزی روانی به منظور پایان یافتن آن وضعیت دارد.
از تجارب دردناک گذشته برای بهبود وضعیت کنونی تان استفاده کنید.

به عبارت دیگر باید گفت، اگرچه شکست امری قابل قبول است اما تکرار آن تا حد زیادی بستگی به انتخاب های خودتان دارد.

بنابراین در صورتی که از عملکرد و یا اتفاقات گذشته ناراضی هستید، بهتر است از آن ها ب عنوان تجربه ای یاد کنید که می تواند زمان حال تان را پربارتر کند.
7 دوست متفاوتی که شما در زندگی تان خواهید داشت
2 دیدگاه
/
خرداد 5, 1398
ادامه مطلب ...
2? در زمان حال زندگی کنید.

رمز اساسی شادمانی درونی، “هنر زندگی کردن در زمان حال” است.
این عبارت هرگز به معنای آن نیست که تکانشی و یا بی خیال باشید و بدون آینده نگری عمل کنید.

زندگی کردن در زمان حال به معنای آن است که از تمام قابلیت های لحظه ی اکنون تان به منظور رشد استفاده کنید.

بنابراین غرق شدن در خاطرات گذشته و یا خیال پردازی های آینده از آن جهت ناکارآمد است که مانع زندگی کردن کامل در زمان حال می شود.

    مشاورانه
    مشاوره خانواده
    مشاوره ازدواج
    مشاوره تلفنی
    مشاوره آنلاین
    تست روانشناسی
    مشاوره روانشناسی
    مشاوره جنسی
    اختلال روانی
    استخدام روانشناس و روانسنج

3? برای آینده برنامه ریزی کنید.

اتفاقات آینده چیزی جز نتیجه ی رفتارهای فعلی تان نیستند.
به عبارت ساده ت نمی توانید امروزتان را به بی برنامگی، تفریح افراطی و یا افسردگی بگذرانید و منتظر اتفاقات خوب درآینده باشید.

بنابراین برای مدیریت آینده ی زندگی تان نیازمند برنامه ریزی چند بعدی خواهید بود:
– اهداف مربوط به ده سال آینده تان را مشخص کنید.

– اهداف کلی تان را به اهداف کوچک تر در ابعاد مختلف شغلی، بین فردی، مالی، تحصیلی و خانوادگی تقسیم کنید.

به عنوان مثال از خودتان سوال کنید ” می خواهم در طی ده سال آینده از نظر مالی در چه نقطه ای باشم؟”
– برای هر هدف، فعالیت های لازم و ضروری را تعریف کنید.

– فعالیت های تان را به تفکیک ماه، هفته و روز مشخص کنید و تا رسیدن به موفقیت آن را دنبال کنید.

– می توانید برنامه ریزی های مربوط به آینده را در قالب یک تقویم سالانه تنطیم کنید و فعالیت های مربوط به هر ماه را به تفکیک وارد کنید تا مطمین شوید در مسیرخواسته های تان در حال حرکت هستید.
تکنیک هایی برای ماندن در زمان حال

همانطور که گفته شد مهم ترین رمز بودن در لحظه ی حال ان است که بتوانید مسایل مربوط به گذشته را به نحوی مطلوب حل و فصل و برای اینده برنامه ریزی کنید.
علوم شناختی و اعصاب و روان

در این مسیر استفاده از چند تکنیک طلایی نیز می تواند برای غلبه بر نشخوارهای فکری، راهگشا باشد و زندگی کردن در لحظه ی اینجا و اکنون را راحت تر کند.
تکنیک یک: ابرهای گذرا

باور به اینکه “من همیشه باید شاد و خوشحال باشم ” بسیار آسیب زاست.

واقعیت آن است که شما به عنوان یک انسان، ممکن است در ساعاتی از روز بی حوصله، ناراحت، خسته و یا حتی ناامید باشید.

می توان گفت تجربه ی این احساسات به خودی خود، مساله ساز نیست بلکه ماندن در آن هاست که می تواند منجر به بروز مشکلات روانی شود.

تکنیک ابرهای گذرا به شما می آموزد که به احساسات مختلفی که در طی روز تجربه می کیند به عنوان ابرهای باران زایی نگاه کنید که همیشگی نیستند.

بهتر است نسبت به حالات هیجانی مختلفی که در طی روز تجربه می کنید، آگاه باشید تا بتوانید آن ها را به شیوه ای بهتر پشت سر بگذارید.

به عنوان مثال در مواقعی که ناامید هستید ممکن است به خودتان بگویید ” الان حس یاس و ناامیدی به سراغم آمده. اشکالی نداره می گذره و این حس همیشگی نیست”.
تکنیک دو: تصمیم و عمل

از دیدگاه ویلیام گلسر، حال خوب همواره محصول یک عمل است.

در صورتی که با استفاده از تکنیک قبل، احساسات مختلف تان را مشاهده کرده و پذیرفتید، تکنیک تصمیم و عمل می تواند قدم دوم باشد.

این تکنیک به شما کمک می کند تا از طریق انجام یک رفتار، احساسات تان را تحت تاثیر قرار دهید.

به عبارت دیگر باری تجربه ی احساسی بهتر، همواره لازم است عملی را انجام دهید چرا که احساس و فیزیولوژِی تان متاثر از رفتارهای شماست.
تکنیک سوم: مزه کردن

بهتر است برای چند روز چک کردن مدام ساعت تان را کنار بگدارید و به تجربه ی آنچه در حال وقوع است بپردازید.

این کار را می توانید از نحوه ی غذا خرودن تان آغاز کنید و سپس به بخش های دیگر زندگی تان تعمیم دهید.

به عنوان مثال در حالی که روی صندلی راحتی تکیه داده اید، به هیچ چیز دیگری فکر نکنید و فقط به مزه، عطر و طعم سیبی که می خواهید بخورید توجه کنید.

توجه کردن به معنای آن است که در ان لحظه فقط به تجربه کردن کامل سیب بپردازید و با گذشته و آینده ی آن کاری نداشته باشید.

پس از مدتی می توانید تکنیک مزه کردن را نه تنها در مورد خوراکی ها، بلکه در اجرای تمام فعالیت های تان نیز به کار ببرید.

پس از مدتی خواهید دید که کارهای تان با کیفیت بیشتر و در زمان کمتری انجام می شوند و در حقیقت شما توانسته اید به بهترین نحو ممکن از تمامی قابلیت های زمان حال تان بهره مند شوید و به خشنودی درونی پایدار برسید.

توجه داشته باشید که اجرای این تکنیک ها می تواند در کنار حل مسایل گذشته و برنامه ریزی آینده موثر واقع شود و برای تجربه ی شادی، طی مراحل ذکر شده اجتناب ناپذیر است.

نویسنده : مشاورانه

منبع : کلید قفل شادمانی درونی تان را بیابید!- مشاورانه


نظر

صحبت با والدین در مورد یک فرزند ایده آل نشان می دهد که اثر آن ها دوست دارند فرزندی شاد، موفق و با اعتماد به نفس بالا داشته باشند.

هیچ پدر و مادری از داشتن فرزندی خجالتی و با اعتماد به نفس پایین خوشحال نیست و پدر و مادرها برای داشتن کودکی با ویژگی های ذکر شده هزینه های زیادی را متقبل می شوند.

اگر به عنوان والد و یا فردی که در حال آماده شدن برای نقش پدری یا مادری است این مطلب را مطالعه می کنید، پاسخ تان به این سوال چیست؟

آیا کودکان خود به خود با سطوح متفاوتی از اعتماد به نفس متولد می شوند و یا این ما هستیم که سطوح متفاوتی از اعتماد به نفس را در آن ها شکل می دهیم؟

به عنوان مشاور کودک و فرزندپروری باید بگویم هیچ کودکی با ویژگی هایی مانند خجالتی بودن و یا کمبود اعتماد به نفس متولد نمی شود.

بنظر می سد باور “ما خانوادتا افراد خجالتی ای هستیم و یا پدرش هم اصلا اعتماد به نفس نداره” کاملا نخ نما شده اند و پژوهش های حاضر از وراثتی بودن مولفه های مذکور حمایت نمی کند.

باتوجه به این مساله با ادامه ی مطلب همراه باشید تا کلیدهای اساسی پرورش کودکی توانمند و با اعتماد به نفس را بیاموزید.
چگونه کودک مان را بدبخت کنیم؟

بدبخت کردن کودک در تمامی طول زندگی اش از فرمول بسیار ساده ای پیروی می کند. بر اساس این فرمول باید گفت ” احساس  ارزشمندی را از فرزندت بگیر تا بدبخت شود”.

بر اساس پژوهش ها مهم ترین عامل موفقیت فردی، عزت نفس است کودکی که از احساس ارزشمندی برخوردار باشد در موقعیت های مختلف به خوبی عمل می کند و به موفقیت می رسد.

اعتماد به نفس نیز از ارتباط تنگاتنگی با عزت نفس برخوردار است. با این تفاوت که اگر عزت نفس را برچسب کلی قیمت فرد به خود در نظر بگیریم، اعتماد به نفس احساس توانمندی در انجام امور جزیی تر است.

به عنوان مثال ممکن است فرزندتان از اعتماد به نفس کافی برای صحبت در جمع برخوردار نباشد اما در ورزش های رزمی اعتماد به نفس بالایی داشته باشد.
جدیدترین روش های روانشناسی کودک
تکنیک های طلایی رشد اعتماد به نفس

    نقاط ضعف را بشناسید: همانطور که گفته شد، اعتماد به نفس نسبت به عزت نفس، جزیی تر  است. برای رشد اعتماد به نفس، در ابتدا لازم است از خود سوال کنید، اعتماد به نفس فرزندم در کدام بخش ضعیف است؟ و دلسل ان چیست؟ آیا مورد سرزنش، تمسخر، تحقیر، تحسین بی جا قرار گرفته؟ آیا بیش از حد از او حمایت کرده ام و به توانمندی خود در انجام کار باور ندارد؟

با شناختن حیطه مشکل و ریشه یابی آن می توانید به خوبی مساله را برطرف کنید.

    تحسین مداوم ممنوع: اگر شما نیز از جمله والدینی هستید که وقتی موفقیت کودک در امتحانات مدرسه، مسابقات و .. را می بینید جمله ای شبیه ” آفرین به تو افتخار می کنم، تو بهترینی” را نثارش می کنید، بهتر است بدانید که در حال انجام یک اشتباه تربیتی اساسی هستید.

پس از شنیدن این جمله کودک احساس می کند “فقط در صورت باعث افتخار هستم که موفق شوم” و آن باور سرآغاز اضطراب، کمال گرایی منفی و مشکلات روانی در او خواهدشد.

چنینی کودکی نمی تواند در شرایط شکست، احساس ارزش کند و ارزشمندی خود را مشروط به موفقیت می داند.

 این در حالی است که زندگی عرصه ی شکست، آزمون و خطا و حرکت در سنگلاخ هایی است که تضمینی در موفق شدن برای عبور از آن ها وجود ندارد.

بهتر است به جای دیدگاه نتیجه گرا، به فرایند تلاش فرزندتان دقت کنید.

مثلا در حین مطالعه برای یک امتحان به او بگویید ” می بینم که برای موفق شدن سخت در تلاشی” و در صورتی که به موفیت کامل نرسید به او بگویید ” تلاشت در طول دوره ی امتحانات عالی بود. مهم اینه که تلاشت رو کردی و بقیه ش خیلی اهمیتی نداره”.

واقعیت آن است که بااین شیوه فرزندی “تلاش گر” تربیت خواهید کرد در حالیکه شیوه ی نتیجه گرا، فرزندی مضطرب، اهمال کار، رقابت جو و تایید طلب پرورش می دهد.

    سرزنش، تحقیر و تمسخر ممنوع: اگر به دنبال پرورش فرزندی منحصر به فرد  و یگانه هستید، از سرزنش، تحقیر و یا مقایسه ی کودک با دیگران چه بهره ای خواهید برد؟

کودکان دارای ویژگی های منحصر به فردی هستند که در سایه ی تشویق، توجه و پذیرش بی قید و شرط، رشد می کنند.

اگر جملاتی مانند ” دوستت بازم بهتر شد، هچ وقت توی بازی ها برنده نمی شی، تو به درد این کار نمی خوری، حیف! چقد برات هزینه کردم و..” هستید، مطمین باشید به راحتی می توانید اعتماد به نفس کودک تان را بخشکانید.

    نظرخواهی از کودک: فرقی نمی کند شمادر حال بیرون رفتن برای یک خرید هستید، یا قصد دارید چیدمان وسایل منزل را عوض کنید و یا جلسه ای برای رعایت نظم در خانه دارید.

در تمامی موارد فوق، می توانید نظر فرزندتان را جویا شوید.

می توانید گاهی اوقات طبق سلیقه ی کودک تان لباس بخرید، وسایل را بچینید و یا در مورد راه حل بهتر شدن نظم خانه از او نظرسنجی کنید.

با این شیوه او احساس مهم بودن و ارزشمندی کرده و می تواند به خودش اعتماد کند.

به همین طریق از مسئولیت دهی به کودک متناسب با سنش نیز به منظور ارتقا اعتماد به نفسش استفاده کنید.

    واقعی باشید و عذرخواهی کنید: در صورت اشتباه، عذر خواهی کنید. از این طریق فرزندتان می فهمد که اشتباه کردن امری طبیعی است و در صورت اشتباه از شما نیز عذر خواهی می کند.

البته یادتان باشد که مجبور کردن کودک به  عذر خواهی در حضور جمع امری بی فایده و کاملا مخرب است

    داستان گربه ی تنها
    چگونه باردار شوم
    داستان جوجه کوچولوی خجالتی
    چرا تغذیه یک عامل مهمی برای بهبود یافتن می باشد
    تکنیک های افزایش اعتماد به نفس کودکان

بازی هایی برای رشد اعتماد به نفس

بازی های رشد دهنده ی مهارت های کلامی

با استفاده از این بازی ها، کودک مهارت کلامی بیشتری خواهد داشت و به واسطه ی آن در جمع های دوستانه، کلاسی، خانوادگی و.. به خوبی می درخشد.

    با سه کلمه ی بی ربط، جمله بساز.
    قصه خوانی در جمع
    اجرای نمایش به ویژه در جمع
    پنج ویژگی مثبت کودک تان را به او بگویید. سپس ، دست او را بگیرید و هر یک از صفات را با ماژیک روی یکی از انگشتانش بنویسید. کودک از این کار لذت زیادی خواهد برد و ضمن احساس دیده شدن، باورش نسبت به توامندی شخصی اش افزایش می یابد.
    بازی بیا امتحان کنیم: برای این بازی، نقطه ی ضعف اعتماد به نفس در فرزندتان را شناسایی کنید. مثلا ممکن است فرزندتان از صحبت کردن در مقابل جمع ناتوان باشد و یا خجالت بکشد.

سپس برای او داستانی تعریف کنید که شخصیت قصه، مشکل فرزند تان را دارد و با آن مقابله می کند.

در موقعیتی مانند مهمانی یا جمع همسالان با ایجاد هیجان مثبت از کودک بخواهید تا مانند هرمان قصه شجاع باشد و  شعر یا لطیفه ای را با صدای بلند تعریف کند.

در این هنگام لازم است تا حتی کوچک ترین موفقیت او را تشویق کنید و خواهید دید که به مرور زمان او خواهد توانست بر ضعف موجود غلبه کند.

نویسنده : کودک و نوجوان

منبع :تکنیک های افزایش اعتماد به نفس کودکان- کودک و نوجوان


نظر


بی اعتماد در زندگی
آیا تا به حال اعتماد مناسبی در رابطه تان داشته اید؟

در زمانیکه با گروه ها صحبت می کنم یا یک سری دوره های آموزشی را برگزار می کنم، در اغلب مواقع نظر سنجی زیر را انجام می دهم (ادامه بدهید و پاسخ خودتان را انتخاب کنید):

در روابط شما اعتماد چه وضعیتی دارد؟

    هیچ نوع مشکلات مربوط به اعتماد در روابط ما وجود ندارد.
    در برخی از روابطی که دارم، سطح اعتماد موجود می تواند افزایش پیدا کند.
    در برخی از روابط خودم با یک سری از مشکلات جدی در مورد اعتماد مواجه هستم.

در صورتی که با صداقت جواب داده باشید و واقعا هیچ نوع مشکل مربوط به اعتماد را در روابط خودتان نداشته باشید، در این صورت باید به شما تبریک بگویم!

واقعیت این است که اعتماد موجود در هر رابطه ای می تواند بهبود پیدا کند.

در روابط شخصی، ما در اغلب مواقع خودمان را نسبت به منتفع شدن از سطوح بالاتر اعتماد محروم می کنیم، چرا که هیچ نوع تمایلی نسبت به قرار گرفتن آن در سطوح مناسب نداریم.

اعتماد یک ماهیت دو طرفه دارد – هر چقدر بیشتر اعتماد داشته باشید، بیشتر مورد اعتماد قرار خواهید گرفت.

در صورتی که به افراد دیگر اعتماد نداشته باشید، شانس مورد اعتماد قرار گرفتن شما پایین خواهد آمد.

در برخی مواقع ما بدترین دشمن خودمان در مورد این مسئله هستیم.
4 دلیل برای نبود اعتماد در زندگی شما
0 دیدگاه
/
خرداد 1, 1398
ادامه مطلب ...

در ادامه چهار دلیل بیان شده اند که مربوط به نبود اعتماد در روابط شما می باشند:
1? تمایل محدودی نسبت به اعتماد دارید

– تمایل ما نسبت به اعتماد بر مبنای عوامل مختلفی می باشد که برخی از آنها عبارت از شخصیت ما، مدل های نقش و تجربیات دوران کودکی اولیه، اعتقادات و ارزش ها، فرهنگ، خود آگاهی و بلوغ عاطفی می باشد.

ترکیب این عوامل و تجربیات منجر به شکل گیری مقدار و سرعت ایجاد اعتماد ما نسبت دیگران می شوند. تجربیات شما می تواند مربوط به دیدگاه شما نسبت به اعتماد باشد؛

اعتماد یک مورد به دست آمده می باشد و یک مورد اهدا شده نمی باشد، بنابراین تا زمانی که مطمئن شوید که افراد دیگر لیاقت اعتماد را دارند، خودتان را از مورد اعتماد قرار گرفتن محروم خواهید کرد.

حتی با وجود این شرایط، شما فقط می توانید به صورت لجوجانه اعتماد را گسترش بدهید یا اینکه به صورت محدودی آن را گسترش بدهید. تمایل داشتن به سطح اعتماد پایین می تواند منجر به ممانعت شما از داشتن روابط لذت بخش و کامل شود.
2? شما نمی خواهید از کنترل دست بردارید

– از دست دادن کنترل به معنای پذیرفتن ریسک می باشد و زمانی که ما در معرض ریسک قرار می گیریم، بیشتر در معرض آسیب قرار خواهیم داشت.

بنابراین ما در واکنش نسبت به این وضعیت، از اعتماد کردن خودداری می کنیم و سعی می کنیم که برای محافظت از ایمنی خودمان بر روی افراد و موقعیت های موجود در اطراف خودمان کنترل داشته باشیم.

در صورتی که کنترل را به عنوان ابزاری برای به دست آوردن و کامل کردن قدرت بیشتر تعریف کنیم، به سرعت متوجه خواهیم شد که نمی توانیم کنترل زیادی داشته باشیم. شاید ما بتوانیم بر روی افراد یا موقعیت ها تاثیرگذار باشیم، ولی نمی توانیم آنها را کنترل کنیم.

تنها چیزی که در واقعیت می توانیم بر روی آن کنترل داشته باشیم، عبارت از خود ما می باشد – که شامل اقدامات، ویژگی ها، ارزش ها، عواطف و عقاید خودمان می باشد.

برخی از افراد فرض می کنند که بدگمانی (یا سوء ظن) نقطه مقابل اعتماد می باشد؛ این مورد درست نمی باشد. نقطه مقابل اعتماد عبارت از کنترل می باشد و به منظور اینکه اعتماد به دست بیاورید، در مرحله اول باید متمایل به اعتماد کردن باشید.

    مشاورانه
    مشاوره خانواده
    مشاوره ازدواج
    مشاوره تلفنی
    مشاوره آنلاین
    تست روانشناسی
    مشاوره روانشناسی
    مشاوره جنسی
    اختلال روانی
    استخدام روانشناس و روانسنج

3? شما انتظارات غیرواقعی داشته اید

– انتظارات غیرواقعی بیان نشده و نامشخص عبارت از عوامل اولیه ای می باشند که منجر به کمتر شدن یا از بین رفتن اعتماد در روابط می شوند و در این شرایط انتظارات سطح بالاتر برآورده نخواهند شد.

اعتماد یک موردی می باشد که تا زمان از بین رفتن روابط، افراد به صورت واضح و مشخصی در مورد آن صحبت نمی کنند یا آن را در روابط تشخیص نمی دهند.

در این شرایط برای نجات دادن یک رابطه خیلی دیر می شود یا به نظر می رسد که غلبه کردن بر مشکلات ایجاد شده در رابطه خیلی سخت می باشد. در زمینه ارتباط، مشخص کردن انتظارات، یک نوع روش پزشکی پیشگیرانه می باشد.

داشتن یک بحث نامناسب یا ناخوشایند با یکدیگر و در رابطه با نقش ها، مسولیت ها و انتظارات خیلی بهتر می باشد. زمانی که دو طرف نتوانند انتظارات موجود را تامین کنند، در این صورت هر دو فرد با تاثیرات ثانویه ناخواسته مواجه خواهند شد.
مشاوره خانواده
4? آسیب های گذشته منجر به ایجاد موانعی برای شما می شوند

– آسیب رساندن به افراد، آسیب رساندن به افراد … افرادی که در گذشته و به دلیل از بین رفتن روابط موجود آسیب دیده اند، در اغلب مواقع تلاش می کنند تا به صورت نامناسبی به سایر افراد آسیب بزنند.

هر چند که هیچ ضرورتی وجود ندارد این وضعیت منجر به ممانعت از اعتماد شود، ولی داشتن انتظارات غیرواقعی از سایر افراد، به دام افتادن در یک ذهنیت نامناسب، داشتن برخورد نامناسب با سایر افراد یا عمل کردن با عزت نفس پایین و تجربیات گذشته ما در رابطه با اعتماد از بین رفته عبارت از مواردی هستند که می توانند منجر به پیشگیری از ایجاد روابط سالم و دارای سطح اعتماد بالا شوند.

اجازه ندادن به اتفاقات گذشته برای تاثیرگذاری بر روی روابط فعلی ما اهمیت زیادی دارد.

همانطور که سوء آگوستین به عنوان نویسنده کتاب زمانی که گذشته شما منجر به آسیب رساندن به وضعیت فعلی شما می شود ، بیان کرده است

“شاید قادر به کنترل موارد اتفاق افتاده در رابطه با خودتان نباشید، ولی می توانید بر روی موارد صورت گرفته در درون خودتان کنترل داشته باشید.”

اهمیت اعتماد در روابط سالم، همانند اهمیت اکسیژن در غواصی می باشد؛ بقاء رابطه بدون اعتماد داشتن امکان پذیر نمی باشد.

در صورتی که به صورت طبیعی متمایل به اعتماد داشتن باشید، عدم تمایل به از دست دادن کنترل، داشتن انتظارات غیرواقعی، یا اجازه دادن به اتفاقات گذشته برای ایجاد موانع در اعتماد شما به دیگران عبارت از مواردی می باشند که برای ایجاد روابط دارای سطح اعتماد مناسب در آینده، باید آنها را پشت سر بگذاریم.

نویسنده: رندی کونلی -مترجم:مشاورانه

منبع :4 دلیل برای نبود اعتماد در زندگی شما-مشاورانه