مشاوره روانشناسی خانواده مشاورانه

این وبلاگ با هدف ترویج فرهنگ مشاوره به صورت رایگان در اختیار هموطنان عزیز قرار داده شده است
نظر

یادش بخیر، چه دنیای شیرین و خوشی بود. دوران خردسالی و کودکی خودمو می‌گم، شاید فکر کنین برای همه همین‌طوره، ولی برای من واقعا همه چی خیلی خوب پیش می‌رفت، نه کسی تو فامیل فوت می‌کرد نه حادثه ناگواری دور و برم بود، دست‌کم در حد دنیایی که من درکش می‌کردم تا هفت- هشت سالگیم تهدیدی تو زندگیم حس نکرده بودم. همه نعمت‌ها یک‌جا برام فراهم بود.

 

البته اون موقع‌ها فکر می‌کردم روال طبیعی زندگی همینه و باید اعتراف کنم وقتی هم می‌شنیدم که واسه کسی مشکلی پیش اومده یا خدای نکرده عزیزی رو از دست داده، قلبا براش ناراحت می‌شدم، ولی اون‌قدر این مسائل و مشکلاتو از خودم دور می‌دیدم که اصلا خودم و اطرافیانم رو از این قضایا مستثنی می‌دونستم. نه نگران آینده بودم و نه در حسرت گذشته، در زمان حال زندگی می‌کردم. مادرم خیلی اهل شعر و ادبیات بود، اهل نصیحت کردن و پند و اندرزهای مستقیم نبود، ولی گاهی اوقات از «کلیله» و «دمنه»، «گلستان» سعدی و آثار دیگر ادبا داستان‌ها و اشعاری برامون نقل می‌کرد که من تقریبا با هیچ ‌کدومشون ارتباط برقرار نمی‌کردم،

 

از جمله: هر نفسی که فرو می‌رود ممد حیات است و چون بر می‌آید مفرح ذات… و من شاید صرفا به دلیل عشق و علاقه غیر قابل وصفی که به ایشان داشته و دارم وانمود می‌کردم که از شنیدن این قطعات لذت می‌برم.خاطرات کودکی

 

اوضاع بر وفق مراد پیش می‌رفت به گمونم اواخر دهه 40 بود که شبی تابستونی به همراه خونواده (خونواده نسبتا پرجمعیتی داشتیم. هفت خواهر و برادر به همراه پدر و مادر و مادربزرگ) مهمون خاله بزرگم بودیم. طبق روال همیشه بعد از شام پای صحبت‌های شیرین بزرگ‌ترها مخصوصا مادربزرگم بودیم. تو هوای خنک تبریز کم‌کم داشت خوابم می‌برد که یه دفعه با صدای غرش شدیدی از خواب پریدم.

 

و لوله‌ای به پا شده بود، حتی بزرگ‌ترها هم دست و پاشونو گم کرده بودن، زمین چنان با غرش می‌لرزید که کسی نمی‌تونست از جاش بلند شه. دقیق یادم نمیاد زمین لرزه چند ثانیه طول کشید و چند ریشتر بود، ولی خوب یادم میاد که برای اولین بار احساس مواجهه با پایان زندگی رو تجربه کردم. اونم نه فقط برای خودم که تمام اعضای خونواده و بلکه اقوام. اون شب تاصبح خوابم نبرد، یعنی افکار پریشونم اجازه نمی‌داد بخوابم.

 

اولش فکر می‌کردم اگه یه بار دیگه زلزله بشه و شدیدتر باشه چی می‌شه؟ دم دمای صبح که هوا داشت روشن می‌شد احساس آرامش و امنیت بیشتری کردم و یاد بعضی جملات قصار مادرم افتادم. نگران آینده بودم.

 

چند سال گذشت، از آن واقعه که خوشبختانه تلفات زیادی نداشت جز خاطره‌ای کم‌رنگ در ذهنم نموند. من معتقدم فراموش‌کاری با این‌که نقطه ضعف انسانه، اگه نباشه زندگی غیر قابل تحمل می‌شه. یکی از اون خاطرات تلخ بیماری غیرقابل درمان مادربزرگم (مادری) بود، وقتی خبرشو شنیدم، 12 ساله بودم. همون روزا بود که پدرم رو تو خلوت خودش گریون دیدم، پدرم برای من و شاید برای خیلی‌های دیگه مظهر شجاعت و صداقت بود، وقتی با این وضع روبه‌رو شدم، فهمیدم باید روز به روز و لحظه به لحظه شاهد سفر همیشگی یکی از عزیزترین اعضای خونواده باشیم. چنین هم شد. اولین حسرت جدی زندگیمو بعد از فوت مادربزرگم حس کردم. حسرت دیدار دوباره‌اش و شنیدن قصه‌ها و حرف‌های شیرینش.

 

بعد از مادربزرگم انگار قطار مرگ راه افتاد و تو ایستگاه‌های مختلف اقوام و دوستان زیادی از عمو و خاله ودایی تا بچه‌هاشون و هم‌نسل‌های دیگه‌مو سوار کرد و هرچه از دوران کودکی دور شدم، سرعت این قطار بیشتر شد، ولی زندگی با تلخی‌ها و شیرینی‌هاش همچنان ادامه پیدا کرد.

 

من مفهوم زندگی رو بین اطرافیانم بیشتر از هر کسی توی رفتار و شخصیت پدرم دیدم که در دهه 80 زندگی‌اش با این‌که دست‌کم 30 سال پایانی رو با بیماری‌های سخت سپری کرده بود، تا آخرین روز، دچار روزمرگی نشد و با شور و حرارت و احساس زندگی کرد، هر روز هدف‌هاش رو مرور می‌کرد و هرگز انگیزه‌هاش برای رسیدن به مقصد کم نمی‌شد و نمی‌ذاشت خاصیت‌های زندگی به تدریج کم بشه و مرگ به آرامی به سراغش بیاد و خلاصه در زمان حال زندگی می‌کرد.از خاطرات کودکی تا بزرگسالی

 

امروز جمعه است، از وقتی که مشغول نوشتن این مطلب شدم چند بار پسرم اومده سراغم، دوست داره قصه‌ها یا طرح‌هایی رو که می‌برم خونه بخونه و کنجکاوه بدونه چی دارم می‌نویسم، می‌خواستم بهش بگم تو حال و هوای کودکیم هستم، به یاد پدرم که زندگی رو برام معنی کرد، ولی بهتره اگه من زندگی و قدر اون رو درست درک کرده باشم، بذارم پسرم هم خودش راهش رو پیدا کنه و زندگی رو تجربه کنه.

 

همه زندگی‌ام، یک لحظه است

 

به یاد دارم که شازده کوچولو می‌گفت: «من اگر شالی داشته باشم، دوست دارم آن را دور گردنم ببندم. اگر گلی داشته باشم، دوست دارم آن را بو کنم و لذت ببرم. اما اگر همه دنیا مال من باشد یا عمر جاودان داشته باشم، اما نتوانم حتی یک لحظه از آن لذت ببرم، اما نتوانم حتی یک لحظه از آنها استفاده کنم، به چه دردم می‌خورد؟»

 

من خیلی معتقد به تفکر هرمان هسه هستم که معتقد بود: «هر لحظه زندگی، تمام زندگی است…» بنابراین من در لحظه متولد می‌شوم و در پایان لحظه، می‌میرم. مانند یک گل وحشی در دامنه کوه که در زندگی‌اش لحظه‌ها را نمی‌شمارد، لحظه‌ها را زندگی‌ می‌کند. یک گل وحشی دو هزار لحظه زنده است، دو هزار لحظه عاشقی را تجربه می‌کند، دو هزار لحظه می‌ترسد، دو هزار لحظه غمگین و شاد می‌شود، دو هزار لحظه امید می‌بندد و دو هزار لحظه منتظر است، اما فقط یک لحظه می‌میرد…

 

پس من در لحظه زندگی می‌کنم و لحظه کامل است. اگر بد است، نموداری از زندگی من است و معمولا همیشه بد نمی‌ماند و اگر خوب است این هم مثالی از زندگی من است و همیشه هم خوب نمی‌ماند و همین گونه است زیستن در زمانه‌ای که همه نگران رسانه و دقیقه و ساعت و پرشتاب و… هستند،

 

من اصلا نمی‌دانم امروز روز چندم تاریخ است و اگر تقویم‌هایم همه سفید ماندند و بی‌کار، خیلی که فرصت کنم، توی آن‌ها شعر می‌نویسم. دیروز داخل تقویمی شعر می‌نوشتم مال سال 1372 بود، سال‌ها پیش از ازدواج، سال‌ها پیش از تولد دخترم و سال‌های امید. آن موقع هم همان لحظه بودم و همان بوته وحشی که در لحظه زندگی می‌کردم و هرگز به 1390 فکر هم نمی‌کردم.

 

اکنون هم هر وقت از دخترم می‌پرسند که می‌خواهی در آینده چه کاره شوی، خنده‌ام می‌گیرد. دخترم یک لحظه بعد وجود ندارد، من هم همین‌طور… حتما ما آدم‌های دیگری شده‌ایم، حتی در یک لحظه. پس چطور می‌توانیم بگوییم چه کاره می‌شویم یا چه‌کاری می‌خواهیم بکنیم؟ ما فقط می‌توانیم حدس‌هایی بزنیم، اما ای کاش این کار را هم نمی‌کردیم.

 

ای کاش مثل آن گل وحشی، به طلوع و غروب خورشید نگاه می‌کردیم و لذت می‌بردیم و شاد و غمگین می‌شدیم. وقتی یک نگاه نامهربان، یک سلامِ از یاد رفته یا حتی یک کلمه می‌تواند تمام زندگی یک انسان را عوض کند. وقتی عاشق می‌شوی و طرف نمی‌فهمد یا می‌فهمد و عاشقت نیست و یا کمی بی‌تفاوتی و نامهربانی می‌تواند تمام گذشته و آینده‌ات را در یک اتاق تاریک زندانی کند، دیگر چه نیازی به شمردن لحظه‌ها؟

منبع :از خاطرات کودکی تا بزرگسالی- مرکز مشاوره


نظر

تربیت فرزندی مسئولیت پذیر یکی از مهم ترین آرزو ها و یا اهداف پدران و مادران است.

 

همه ی والدین آرزو دارند فرزندی مسئولیت پذیر پروش دهند و تصور داشتن کودکی بی مسئولیت که در بزرگسالی به فردی لجباز و ضداجتماع تبدیل می شود، بسیار آزار دهنده است.

 

برای برخی از والدین تصور داشتن فرزند مسئویت پذیر در حد آرزو باقی می ماند.

 

به عبارت دیگر دسته ای از والدین چنین تصور می کنند که مسئولیت پذیری امری ذاتی است و با اعمالی مانند دعا و آرزو می گویند “کاش فرزندم مسئولیت پذیر شود!”.

 

کودک مسئولیت پذیر - مشاورکو (3)

کودک مسئولیت پذیر – مشاورکو

اگر چه این نگرش می تواند به شدت خطرناک باشد اما بسیار رایج است.

در نقطه ی مقابل این نگرش، دسته ای از والدین بر این اعتقادند که مسئولیت پذیری امری نیازمند آموزش و یادگیری است و تلاش می کنند تا با بهره گیری از بهترین اصول، آن را به فرزندشان آموزش دهند.

 

برای شروع بهتر است به این سوال پاسخ دهید که ” نگرش شما در خصوص آموزش مسئولیت پذیری از کدام یک از دو اصل نام برده شده تبعیت می کند؟”

 

در صورتی که جزء دسته ی دوم هستید می توانید به مطالعه ی متن ادامه دهید و راهبردهای لازم برای “آموزش مسئولیت پذیری” به کودک تان را بیاموزید.

 

حق انتخاب، خط اول آموزش مسئولیت پذیری

نمی توان قصد آموزش فرزندی مسئولیت پذیر داشت و از “حق انتخاب” صحبت نکرد.

 

ممکن است با خودتان بگویید “چگونه به کودکی سه ساله حق انتخاب بدهم؟!”

 

اما رفتار بر اساس اصول نظریه انتخاب می گوید که این کار ممکن است.

 

برای این منظور لازم است زبان نظریه ی انتخاب را بیاموزید و با الفبای آن با کودک تان گفت و گو کنید.

 

نظریه ی انتخاب چه می گوید؟

بر اساس اصول اساسی نظریه ی انتخاب، ما بر رفتار هیچ کس جز خودمان کنترل نداریم و تلاش برای کنترل دیگران بی فایده است.

 

ویلیام گلسر پایه گذار این رویکرد معتقد است اصولا هر آنچه که از ما سر می زند، یک رفتار است و با تغییر رفتارهای مان می توانیم  پیامدهای دیگری را تجربه کنیم.

 

والدی که با استفاده از زبان این نظریه با فرزندش گفت و گو می کند، از تنبیه، سرزنش، تهدید و سایر ابزارهای کنترل بیرونی استفاده نخواهد کرد چرا که معتقد است اصولا رفتار هیچ کس جز خودش قابل کنترل نیست.

 

والدین پیرو تئوری انتخاب، تلاش می کند تا در موقعیت های مختلف کودک را در معرض انتخاب قرار دهد تا او بر اثر تجربیات روزمره اش، با مفهوم مسئولیت آشنا شود.

 

به عنوان مثال برای تصمیم گیری در مورد پوشیدن لباس، ممکن است به فرزندش بگوید ” برای مهمونی امشب دوست داری لباس صورتی رو بپوشی یا لباس جدید آبی ت؟ “

 

با این پرسش به ظاهر ساده، کودک می آموزد که حق انتخاب دارد و تبعات انتخابش نیز متوجه اوست.

 

بنابراین در صورتی که لباس نامناسبی را انتخاب کند، سرزنش نمی شود چرا که بر اساس اصول تئوری انتخاب، پیامدهای انتخابش را تجربه خواهد کرد.

 

ممکن است والد تصمیم بگیرد تا کودک را با گزینه های دیگر نیز آشنا کند بنابراین به جای او تصمیم نمی گیرد و می گوید “فکر می کنم لباس صورتیت برای الان زیادی گرم باشد. لباس آبی ت هم بیشتر مناسب خونه ست تا مهمونی. میخوای لباسای دیگه ت رو هم ببینی؟ نظرت چیه؟”

 

با کودک بی مسئولیت چگونه برخورد کنم؟

در صورتی که تاکنون بر اساس این اصول پیش نرفته اید ممکن است با کودک و یا نوجوانی بی مسئولیت مواجه باشید.

 

در این حالت نیز می توانید به مرور مسئولیت پذیری را به او آموزش دهید.

 

به عنون مثال می توانید با هم صحبت کنید و نوعی تقسیم کار انجام دهید.

 

سپس از او بخواهید تا از لیست مسئولیت های مشخص شده، چند مورد را انتخاب و شروع به اجرای آن ها کند.

 

بخاطر داشته باشید در صورتی که تهدید، تنبیه، سرزنش و گله  و شکایت های تان، مفید بود، در حال حاضر فرزندی مسئولیت پذیر داشتید.

 

با کودک بی مسئولیت چگونه برخورد کنم؟

با کودک بی مسئولیت چگونه برخورد کنم؟

روش حق انتخاب برای تربیت بک کودک مسئولیت پذیر

بنابراین از عمل کردن به شیوه های قدیمی دست بکشید و شیوه های جدید مبتنی بر “حق انتخاب” را امتحان کنید.

 

فرزندتان برای یادگیری این شیوه نیازمد صبر و حوصله و تمرین است تا بتواند رفتارهای تازه را بروز دهد بنابراین از تشویق او برای پیشرفت هایش غافل نشوید.

 

ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که بسیاری از کودکان  بیش از حد مطیع، در بزرگسالی تحت آزار جنسی قرار خواهند گرفت چرا که مهارت هایی از قبیل “نه گفتن” و “حق انتخاب” را نیاموخته اند و دیگران را مهم تر از خود می دانند.

 

چنین افرادی با درصد احتمال بالاتری، پیشنهادهای کاری، تحصیلی و ارتباطی نامناسب را می پذیرند و به دلیل مشکلات متعدد در نه گفتن و تصمیم گیری، برای مدت زیادی در آن وضعیت می مانند.

 

به فرزندتان برچسب نزنید.

برچسب بی مسئولیت می تواند در درونی کردن احساس بی مسئولیتی بسیار قوی عمل کند.

 

در حقیقت پس از مدتی فرزندتان همانی خواهد شد که شما به او گفته اید.

 

بنابراین بهتر است خودتان را کنترل کنید و به او مهارت های لازم برای مسئولیت پذیری را آموزش دهید.

 

برای او نقش الگو را ایفاکنید.

کاملا واضح است که فرزند بی مسئولیت نیازمند یادگیری انجام اعمال مسئولانه از جانب اطرافیان است.

 

بنابراین در صورتی که خودتان مسئولیت پذیر نیستید، به وعده های تان عمل نمی کنید و رفتارهای خلاف قانون مرتکب می شوید، چگونه می توانید از فرزندتان توقع داشته باشید تا مسئولیت پذیر باشد!

منبع :چگونه یک کودک مسئولیت پذیر داشته باشیم؟- مشاورکو


نظر

در کشورهای مختلفی معمولا یک روز از سال را به عوان روز خانواده جشن می گیرند.

 

اما در ایران چنین روزی وجود ندارد. با این حال می توان گفت که روز خانواده می تواند هر فرصتی برای گرد هم آمدن اعضای خانواده دور هم و داشتن روزی دلپذیر باشد. جمعه ها در ایران می توانند روز خانواده باشند.

 

در این روز پدر و مادر و کودکان می توانند یک روز خانوادگی داشته باشند. این به این معنی نیست که در سایر اوقات اعضای خانواده گرد هم نمی آیند، بلکه در این روز افراد با ذهنی باز و بدون درگیری و دغدغه های کاری و تحصیلی به خاواده آغوش می گشاید.

 

تعطیلات در واقع نقاط روشن یک سال برای افراد است و بردن کودکان با خود تجربه ای است که با شما باقی خواهد ماند و تا سالها در ذهن آنها و شما خواهد ماند. هرچند مسافرت و گذران اوقات فراغت با کودکان ساده نیست، با این حال ارزش آن را دارد.

 

اما برای این که یک روز شاد و خوشایند در کنار هم داشته باشیم، توصیه هایی در زیر آورده شده است. این توصیه ها می توانند برای روزهای جمعه و تمام تعطیلاتی که فرصتی برای با هم بودن فراهم می کنند صدق کنند:

 

برنامه ریزی داشته باشید

مهم ترین گام و اولین گام در داشتن یک روز رویایی و هیجان انگیز داشتن برنامه ریزی است. از همه اعضای خانواده بخواهید نظرات خود را برای نحوه گذران روز خانواده ارائه دهند.

 

و بهترین فکرها و ایده ها را که همگی موافق هستند بنویسید. سپس برای داشتن یک زمان با کیفیت برای تقدم و تاخر انجام آنها برنامه ریزی داشته باشید.

 

اجازه بدهید که کودکان هم نظرات خود را بگوند و گاهی هم بر اساس نظر آنها برنامه ریزی را تغییر دهید.

 

بر اساس برنامه ریزی چیزهایی که لازم است از قبل برای روز خانوادگی خود تهیه کنید. ممکن است بخواهید این روز را در خانه بمانید اما نیازاست تا چیزهایی را تهیه کنید مثلا فیلمی که قرار است ببینید یا مواد اولیه ای که برای پختن غذای مورد نظر لازم است. چک لیستی تهیه کنید تا چیزی از قلم نیفتد.

 

زمان سفر خود را محدود کنید

اگر میخواهید برای این یک روز خود به یک سفر کوتاه بروید، مقصدی را انتخاب کنید که رسیدن به آن آسان باشد. می توانید به سایت های گردشگری سر بزنید و نقاط طبیعی و یا گردشگری واقع در اطراف شهرتان را بررسی کنید.

 

حتی اگر چنین مقصدهایی در مجاورت شما وجود ندارد، می توانید پارک ها و فضاهای باز مختلفی که تا کنون به آنها نرفته اید را امتحان کنید. هر مقصد تازه ای می تواند برای شما و کودکان جالب باشد.

 

این سفر یک روزه حتی می تواند درون شهر خودتان باشد اما باید توجه داشته باشید که به مانند یک سفر باید به آن فضا بروید و ساعاتی را در آن سپری کنید. هرچه زمان رانندگی برای رسیدن به مقصد کوتاه تر باشد، به احتمال زیاد در زمان رسیدن اکثر افراد خلق خوبی خواهند داشت.

 

چرا که ساعتها رانندگی برای رسیدن به مقصد و صرف زمان کم در مقصد و دوباره ساعتها رانندگی برای برگشت به خانه برای کسی جالب و خوشایند نیست.

 

40 راه افزایش صمیمیت زوجین و عشق به همسر

40 راه افزایش صمیمیت زوجین و عشق به همسر

0 دیدگاه /مرداد 17, 1397

ادامه مطلب ...

قبل از هر برنامه ای آمادگی ذهنی در کودکان ایجاد کنید

قبل از این که جایی بروید به نظر ایده ی خوبی است که به آنها بگویید چه چیزی در انتظارشان است و قرار است چه چیزی را ببینند و چه کاری انجام دهند.

 

به کمک کتاب ها و سایت ها و یا منابعی از این دست می توانید اطلاعات مختصری از فرهنگ، فضاها و نکات جالب از مکانی که قرار است ببینند بدهید.

 

فرقی ندارد راجع به شهر یا مکان بازدید باشد. این باعث می شود نه تنها راجع به مکان علاقمند تر شوند بلکه همچنین آمادگی شان برای یادگیری چیزهای جدید افزایش پیدا می کند.

 

مطمئن شوید که کودکان چیزهای جدید را امتحان می کنند

اگر کودکانتان در مورد غذا کمی سختگیر و مودی هستند، شاید به نظر سخت برسد که از آنها بخواهید چیزهای جدید را در سفر امتحان کنند.

 

اما به آنها یاد بدهید که چیزهای جدید را امتحان کنند و افق دیدشان را نسبت به طعم ها و مزه های جدید گسترش دهند و غذاهای محلی را امتحان کنند.

 

با این کار یک علاقه و عشق دائمی به سفر در آنها ایجاد خواهد شد. این مورد فقط منحصر به غذاها نمی شود بلکه این موارد جدید می توانند صنایع دستی، کارهای هنری و یا اشیاء مرتبط به این سفرها باشد.

 

خودتان را محدود به یک خانواده نکنید

اگر چیزی وجود داشته باشد تا بتوانند در پیش بردن آرام و خوشایند کارها کمک کند، این قطعا کمک دستانی اضافه در اطراف ماست که می توانند در برخورد و تعامل با کودکان بسیار ذوق زده، بداخلاق و یا خسته کمک کنند.

 

فقط برای خانواده خود برنامه ریزی نکنید. اگر دوستانی دارید که کودکانی به سن و سال کودک شما دارند، می توانید هزینه ها را با آنها تقسیم کنید و مراقبت از کوچکترها را به نوبت به عهده بگیرید و به این صورت کودکان نیز از داشتن دوستان جدید خوشحال خواهند شد.

 

گاهی گذراندن اوقات خانواده به همراه خانواده های مشابه خستگی و مسئولیت را تقسیم می کند و زمان با کیفیت تری برای همه به ارمغان می آورد. حتی می توانید از والدین خود بخواهید به شما ملحق شوند.

 

مشاورانه

مشاوره خانواده

مشاوره ازدواج

مشاوره تلفنی

مشاوره آنلاین

تست روانشناسی

مشاوره روانشناسی

مشاوره جنسی

اختلال روانی

استخدام روانشناس و روانسنج

گاها برای سورپرایز کردن برنامه ریزی کنید

کودکان چیزی را بیشتر از سورپرایز دوست ندارند و عاشق آن هستند. قبل از شروع روز خانوادگی آستین های خود را برای پیدا کردن ایده های جدید بالا بزنید.

 

به عنوان مثال بخش هایی از سفر یک روزه تان را بصورت راز نگهدارید و زمانی که به آنجا رسیدید آنها را غافلگیر کنید. و یا مسیرهای جدید را امتحان کنید.

 

اجازه دهید گاهی کودکان مدیریت امور را به عهده بگیرند

اگر کودکتان به اندازه کافی بزرگ شده اجازه بدهید خودش تصمیم بگیرد که علاقه دارد چه کارهایی را انجام دهد و از انجام چه کارهایی در روز با هم بودن خوشش نمی آید.

 

دادن مقداری قدرت عمل به آنها حس بزرگ شدن و بلوغ به آنها می دهد. اجازه دهید بعضی از تصمیمات را آنها بگیرند مثلا اینکه کجا برویم و یا چه غذایی را در کدام رستوران بخوریم و چه تفریحی داشته باشیم.

 

یک کار خارج از برنامه ترتیب دهید

راههای ساده ای برای داشتن یک برنامه ی فوق العاده خارج از عادت وجود دارد که قطعا باعث خاطره انگیزی روز و تعطیلات شما می شود.

 

این یعنی یک کار خاطره انگیز مانند رفتن به قایق سواری در دریاچه مصنوعی، بالن سواری اگر در شهر شما وجود دارد، زیپ لاین و فعالیت هایی مشابه این که همگی شما آن را انجام دهید.

منبع :روز خانواده چه روزی است و چگونه می توان یک روز خانوادگی عالی را سپری کرد!- مشاورانه


نظر

در کشورهای مختلفی معمولا یک روز از سال را به عوان روز خانواده جشن می گیرند.

 

اما در ایران چنین روزی وجود ندارد. با این حال می توان گفت که روز خانواده می تواند هر فرصتی برای گرد هم آمدن اعضای خانواده دور هم و داشتن روزی دلپذیر باشد. جمعه ها در ایران می توانند روز خانواده باشند.

 

در این روز پدر و مادر و کودکان می توانند یک روز خانوادگی داشته باشند. این به این معنی نیست که در سایر اوقات اعضای خانواده گرد هم نمی آیند، بلکه در این روز افراد با ذهنی باز و بدون درگیری و دغدغه های کاری و تحصیلی به خاواده آغوش می گشاید.

 

تعطیلات در واقع نقاط روشن یک سال برای افراد است و بردن کودکان با خود تجربه ای است که با شما باقی خواهد ماند و تا سالها در ذهن آنها و شما خواهد ماند. هرچند مسافرت و گذران اوقات فراغت با کودکان ساده نیست، با این حال ارزش آن را دارد.

 

اما برای این که یک روز شاد و خوشایند در کنار هم داشته باشیم، توصیه هایی در زیر آورده شده است. این توصیه ها می توانند برای روزهای جمعه و تمام تعطیلاتی که فرصتی برای با هم بودن فراهم می کنند صدق کنند:

 

برنامه ریزی داشته باشید

مهم ترین گام و اولین گام در داشتن یک روز رویایی و هیجان انگیز داشتن برنامه ریزی است. از همه اعضای خانواده بخواهید نظرات خود را برای نحوه گذران روز خانواده ارائه دهند.

 

و بهترین فکرها و ایده ها را که همگی موافق هستند بنویسید. سپس برای داشتن یک زمان با کیفیت برای تقدم و تاخر انجام آنها برنامه ریزی داشته باشید.

 

اجازه بدهید که کودکان هم نظرات خود را بگوند و گاهی هم بر اساس نظر آنها برنامه ریزی را تغییر دهید.

 

بر اساس برنامه ریزی چیزهایی که لازم است از قبل برای روز خانوادگی خود تهیه کنید. ممکن است بخواهید این روز را در خانه بمانید اما نیازاست تا چیزهایی را تهیه کنید مثلا فیلمی که قرار است ببینید یا مواد اولیه ای که برای پختن غذای مورد نظر لازم است. چک لیستی تهیه کنید تا چیزی از قلم نیفتد.

 

زمان سفر خود را محدود کنید

اگر میخواهید برای این یک روز خود به یک سفر کوتاه بروید، مقصدی را انتخاب کنید که رسیدن به آن آسان باشد. می توانید به سایت های گردشگری سر بزنید و نقاط طبیعی و یا گردشگری واقع در اطراف شهرتان را بررسی کنید.

 

حتی اگر چنین مقصدهایی در مجاورت شما وجود ندارد، می توانید پارک ها و فضاهای باز مختلفی که تا کنون به آنها نرفته اید را امتحان کنید. هر مقصد تازه ای می تواند برای شما و کودکان جالب باشد.

 

این سفر یک روزه حتی می تواند درون شهر خودتان باشد اما باید توجه داشته باشید که به مانند یک سفر باید به آن فضا بروید و ساعاتی را در آن سپری کنید. هرچه زمان رانندگی برای رسیدن به مقصد کوتاه تر باشد، به احتمال زیاد در زمان رسیدن اکثر افراد خلق خوبی خواهند داشت.

 

چرا که ساعتها رانندگی برای رسیدن به مقصد و صرف زمان کم در مقصد و دوباره ساعتها رانندگی برای برگشت به خانه برای کسی جالب و خوشایند نیست.

 

40 راه افزایش صمیمیت زوجین و عشق به همسر

40 راه افزایش صمیمیت زوجین و عشق به همسر

0 دیدگاه /مرداد 17, 1397

ادامه مطلب ...

قبل از هر برنامه ای آمادگی ذهنی در کودکان ایجاد کنید

قبل از این که جایی بروید به نظر ایده ی خوبی است که به آنها بگویید چه چیزی در انتظارشان است و قرار است چه چیزی را ببینند و چه کاری انجام دهند.

 

به کمک کتاب ها و سایت ها و یا منابعی از این دست می توانید اطلاعات مختصری از فرهنگ، فضاها و نکات جالب از مکانی که قرار است ببینند بدهید.

 

فرقی ندارد راجع به شهر یا مکان بازدید باشد. این باعث می شود نه تنها راجع به مکان علاقمند تر شوند بلکه همچنین آمادگی شان برای یادگیری چیزهای جدید افزایش پیدا می کند.

 

مطمئن شوید که کودکان چیزهای جدید را امتحان می کنند

اگر کودکانتان در مورد غذا کمی سختگیر و مودی هستند، شاید به نظر سخت برسد که از آنها بخواهید چیزهای جدید را در سفر امتحان کنند.

 

اما به آنها یاد بدهید که چیزهای جدید را امتحان کنند و افق دیدشان را نسبت به طعم ها و مزه های جدید گسترش دهند و غذاهای محلی را امتحان کنند.

 

با این کار یک علاقه و عشق دائمی به سفر در آنها ایجاد خواهد شد. این مورد فقط منحصر به غذاها نمی شود بلکه این موارد جدید می توانند صنایع دستی، کارهای هنری و یا اشیاء مرتبط به این سفرها باشد.

 

خودتان را محدود به یک خانواده نکنید

اگر چیزی وجود داشته باشد تا بتوانند در پیش بردن آرام و خوشایند کارها کمک کند، این قطعا کمک دستانی اضافه در اطراف ماست که می توانند در برخورد و تعامل با کودکان بسیار ذوق زده، بداخلاق  و یا خسته کمک کنند.

 

فقط برای خانواده خود برنامه ریزی نکنید. اگر دوستانی دارید که کودکانی به سن و سال کودک شما دارند، می توانید هزینه ها را با آنها تقسیم کنید و مراقبت از کوچکترها را به نوبت به عهده بگیرید و به این صورت کودکان نیز از داشتن دوستان جدید خوشحال خواهند شد.

 

گاهی گذراندن اوقات خانواده به همراه خانواده های مشابه خستگی و مسئولیت را تقسیم می کند و زمان با کیفیت تری برای همه به ارمغان می آورد. حتی می توانید از والدین خود بخواهید به شما ملحق شوند.

 

مشاورانه 

مشاوره خانواده 

مشاوره ازدواج 

مشاوره تلفنی 

مشاوره آنلاین 

تست روانشناسی 

مشاوره روانشناسی 

مشاوره جنسی 

اختلال روانی 

استخدام روانشناس و روانسنج

گاها برای سورپرایز کردن برنامه ریزی کنید

کودکان چیزی را بیشتر از سورپرایز دوست ندارند و عاشق آن هستند. قبل از شروع روز خانوادگی آستین های خود را برای پیدا کردن ایده های جدید بالا بزنید.

 

به عنوان مثال بخش هایی از سفر یک روزه تان را بصورت راز نگهدارید و زمانی که به آنجا رسیدید آنها را غافلگیر کنید. و یا مسیرهای جدید را امتحان کنید.

 

اجازه دهید گاهی کودکان مدیریت امور را به عهده بگیرند

اگر کودکتان به اندازه کافی بزرگ شده اجازه بدهید خودش تصمیم بگیرد که علاقه دارد چه کارهایی را انجام دهد و از انجام چه کارهایی در روز با هم بودن خوشش نمی آید.

 

دادن مقداری قدرت عمل به آنها حس بزرگ شدن و بلوغ به آنها می دهد. اجازه دهید بعضی از تصمیمات را آنها بگیرند مثلا اینکه کجا برویم و یا چه غذایی  را در کدام رستوران بخوریم و چه تفریحی داشته باشیم.

 

یک کار خارج از برنامه ترتیب دهید

راههای ساده ای برای داشتن یک برنامه ی فوق العاده خارج از عادت وجود دارد که قطعا باعث خاطره انگیزی روز و تعطیلات شما می شود.

 

این یعنی یک کار خاطره انگیز مانند رفتن به قایق سواری در دریاچه مصنوعی، بالن سواری اگر در شهر شما وجود دارد، زیپ لاین و فعالیت هایی مشابه این که همگی شما آن را انجام دهید.

منبع :روز خانواده چه روزی است و چگونه می توان یک روز خانوادگی عالی را سپری کرد!- مشاورانه


نظر

امروز می‌خواهیم راجع به یکی از بیماری‌های روانپزشکی صحبت کنیم که شاید شما هم نام آن را شنیده باشید و یا حتی راجع به آن کتاب خوانده باشید.

 

اختلال هویت تجزیه‌ای که اختلال شخصیت چندگانه نامیده می‌شود، یکی از مزمن‌ترین اختلالات تجزیه‌ای محسوب می‌شود.

 

بیشتر افراد خود را انسانی با یک شخصیت اساسی می‌دانند و حسی یکپارچه از خویشتن دارند .

 

ولی بیماران مبتلا به اختلالات تجزیه‌ای، حس دارا بودن یک هوشیاری واحد را از دست می‌دهند.

 

شخص احساس می‌کند که فاقد هویت است یا درباره هویت خود سردرگم است.

 

و یا اینکه هویت‌های متعددی دارد. هر چیزی که معمولا به انسان‌ها شخصیت واحد می‌بخشد.

 

(مثل افکار، احساسات و اعمال یکپارچه) در افراد مبتلا به اختلالات تجزیه‌‌ای طبیعی نیست.

 

سازگار شناخت اختلال شخصیتی چندگانه

 تجزیه به‌عنوان دفاعی در مقابل ضربه ظهور می‌کند  که البته منظور از کلمه ضربه در اینجا، ضربات روحی و روانی است.

 

تجزیه در اصل یک نوع سیستم دفاعی است که ذهن به‌صورت ناخودآگاه و بی‌آنکه ما روی آن کنترلی داشته باشیم، در پیش می‌گیرد.

 

دفاع‌های تجزیه‌ای کارکرد دوگانه‌ای دارند. اول اینکه به فرد کمک می‌کنند در زمان وقوع ضربه خود را از آن دور کند.

 

و دوم اینکه مانعی برای گنجاندن ضربه در زندگی فرد می‌شوند و آن را به تعویق می‌اندازند.

 

در اصل تجزیه وضعیتی را به‌وجود می‌آورد که محتویات ذهنی در هوشیاری‌های موازی حضور هم‌زمان پیدا می‌کنند.

 

 علایم شناختی این اختلال

 گروهی از دانشمندان معتقدند که اختلال هویت تجزیه‌ای بسیار نادر است و گروه دیگر می‌گویند.

 

که اختلال مزبور بسیار کمتر از حد واقعی شناسایی شده است.

 

بیشتر بیمارانی که تشخیص این اختلال را دریافت می‌کنند، مؤنث هستند.

 

و در اصل نسبت ابتلای خانمها به آقایان از 5 به 1 تا 9 به 1 متغیر است.

 

با این حال اکثر پزشکان و پژوهشگران معتقدند که آقایان در نمونه‌‌های بالینی کمتر از حد واقعی گزارش شده‌اند.

 

زیرا به عقیده آنها بیشتر افراد مذکری که دچار این بیماری هستند.

 

بیشتر وارد سیستم قضاوت جنایی می‌شوند تا سیستم بهداشت روانی.

 

این اختلال در اواخر نوجوانی و اوایل جوانی بیشتر دیده می‌شود و میانگین سنی در زمان تشخیص 30 سالگی است.

 

هرچند بیماران معمولا 5 تا 10 سال پیش از تشخیص‌، نشانه‌ها را داشته‌اند.

 

به‌نظر می‌رسد که این اختلال در بستگان درجه اول مبتلایان بیشتر از جمعیت کلی دیده می‌شود.

 

علت بیماری شخصیت چندگانه داشتن

علت اختلال هویت تجزیه‌ای به‌درستی معلوم  نیست، هرچند در سابقه بیماران (تقریبا صد در صد آنها) حادثه آسیب‌رسان غالبا در دوران کودکی وجود داشته است.

 

به‌طور خلاصه می‌توان چهار نوع عامل سبب‌ساز را نام برد:

 

 * تجربه  یک حادثه آسیب‌رسان

 * عوامل محیطی

 * استعداد برای ابتلا به اختلال

 * فقدان حمایت بیرونی

 رویداد آسیب‌رسان معمولا سوء رفتار جسمی و جنسی در دوران کودکی است.

 

سایر رویدادهای آسیب‌رسان عبارتند از: مرگ بستگان یا دوستان نزدیک در دوران کودکی و شاهد آسیب و مرگ بودن.

 

شماره های تماس 01

 

اختلال هویت و شخصیت چندگانه

اختلال هویت تجزیه‌ای نام اختلالی است که قبلا به اختلال شخصیت چندگانه شهرت داشت. این اختلال، مزمن است.

 

مفهوم شخصیت، القاءکننده احساس یکپارچگی در شیوه تفکر، احساس و رفتار شخص و دریافت او از خود به‌‌عنوان موجودی واحد است.

 

افراد مبتلا دارای دو یا چند شخصیت مجزا هستند که هر یک از آنها در دوره‌ای که آن شخصیت خاص تسلط دارد.

 

تعیین‌کننده رفتار و نگرش‌های آنان  است. برای تشخیص‌گذاری باید حداقل دو تا از این هویت‌ها یا حالات شخصیتی، متناوبا  کنترل رفتار شخص را به عهده بگیرند.

 

تعداد متوسط شخصیت‌ها در اختلال هویت تجزیه‌ای بین 5 تا 10شخصیت است.

 

اغلب در هنگام تشخیص فقط 2 یا 3 شخصیت مشهود است و سایر شخصیت‌ها در جریان مسیر درمان شناسایی می‌شوند.

 

تعداد متوسط هویت‌های گزارش‌شده برای بیماران مذکر 8 و برای بیماران مونث 15 برآورد شده است.

 

که البته هنوز این اعداد مورد شک است و نیاز به بررسی‌های بیشتری دارد.

 

گذر از یک شخصیت به شخصیت دیگر اغلب به‌صورت ناگهانی و نمایش‌گونه صورت می‌پذیرد.

 

بیماران عموما در هر وضعیت شخصیتی، از وجود شخصیت‌های دیگر و رویدادهایی که در جریان تسلط آنها گذشته است، آگاه نیستند.

 

با این حال گاهی یکی از شخصیت‌های دیگر، دچار چنین فراموشی نبوده و از وجود، کیفیات و فعالیت‌های شخصیت‌های دیگر کاملا آگاه است.

 

گاهی نیز شخصیت‌ها به درجات مختلف از وجود بعضی یا تمام شخصیت‌های دیگر آگاهی دارند و ممکن است .

 

با هم طرح دوستی، رقابت یا همراهی بریزند. اغلب شخصیت‌ها نام خاص را دارند و گاهی نیز یک یا چند شخصیت موجود در فرد نام کارکرد خود را دارند مثل محافظ.

 

ممکن است شخصیت‌ها از دو جنس متفاوت، نژادها و سنین مختلف و از خانواده‌هایی غیر خانواده اصلی بیمار باشند.

 

شخصیت‌ها اغلب بسیار متفاوت و حتی ممکن است متضاد باشند.

 

بیماران اغلب، در معاینه هیچ نکته غیرعادی ازلحاظ وضعیت روانی ندارند به جز اینکه، درباره دوره‌های زمانی مختلف فراموشی دارند.

 

گاهی با واداشتن بیمار برای تهیه یک دفتر یادداشت روزانه فرد معاینه کننده  می‌تواند شخصیت‌های متعدد بیمار را در این یادداشت‌ها بیابد.

 

علایم روانی افراد با  دوگانگی شخصیت

 این بیماران اغلب هم‌زمان دچار اختلالات روانی دیگر مثل اختلالات اضطرابی، اختلالات خلقی، اختلالات وابسته به مصرف مواد، اختلالات خواب و غیرههم هستند.

 

در عین حال اقدام بر خودکشی در میان آنها شایع است.

منبع :اختلال شخصیت چندگانه- مرکز مشاوره


نظر

امروز می‌خواهیم راجع به یکی از بیماری‌های روانپزشکی صحبت کنیم که شاید شما هم نام آن را شنیده باشید و یا حتی راجع به آن کتاب خوانده باشید.

 

اختلال هویت تجزیه‌ای که اختلال شخصیت چندگانه نامیده می‌شود، یکی از مزمن‌ترین اختلالات تجزیه‌ای محسوب می‌شود.

 

بیشتر افراد خود را انسانی با یک شخصیت اساسی می‌دانند و حسی یکپارچه از خویشتن دارند .

 

ولی بیماران مبتلا به اختلالات تجزیه‌ای، حس دارا بودن یک هوشیاری واحد را از دست می‌دهند.

 

شخص احساس می‌کند که فاقد هویت است یا درباره هویت خود سردرگم است.

 

و یا اینکه هویت‌های متعددی دارد. هر چیزی که معمولا به انسان‌ها شخصیت واحد می‌بخشد.

 

(مثل افکار، احساسات و اعمال یکپارچه) در افراد مبتلا به اختلالات تجزیه‌‌ای طبیعی نیست.

 

سازگار شناخت اختلال شخصیتی چندگانه

 تجزیه به‌عنوان دفاعی در مقابل ضربه ظهور می‌کند  که البته منظور از کلمه ضربه در اینجا، ضربات روحی و روانی است.

 

تجزیه در اصل یک نوع سیستم دفاعی است که ذهن به‌صورت ناخودآگاه و بی‌آنکه ما روی آن کنترلی داشته باشیم، در پیش می‌گیرد.

 

دفاع‌های تجزیه‌ای کارکرد دوگانه‌ای دارند. اول اینکه به فرد کمک می‌کنند در زمان وقوع ضربه خود را از آن دور کند.

 

و دوم اینکه مانعی برای گنجاندن ضربه در زندگی فرد می‌شوند و آن را به تعویق می‌اندازند.

 

در اصل تجزیه وضعیتی را به‌وجود می‌آورد که محتویات ذهنی در هوشیاری‌های موازی حضور هم‌زمان پیدا می‌کنند.

 

 علایم شناختی این اختلال

 گروهی از دانشمندان معتقدند که اختلال هویت تجزیه‌ای بسیار نادر است و گروه دیگر می‌گویند.

 

که اختلال مزبور بسیار کمتر از حد واقعی شناسایی شده است.

 

بیشتر بیمارانی که تشخیص این اختلال را دریافت می‌کنند، مؤنث هستند.

 

و در اصل نسبت ابتلای خانمها به آقایان از 5 به 1 تا 9 به 1 متغیر است.

 

با این حال اکثر پزشکان و پژوهشگران معتقدند که آقایان در نمونه‌‌های بالینی کمتر از حد واقعی گزارش شده‌اند.

 

زیرا به عقیده آنها بیشتر افراد مذکری که دچار این بیماری هستند.

 

بیشتر وارد سیستم قضاوت جنایی می‌شوند تا سیستم بهداشت روانی.

 

این اختلال در اواخر نوجوانی و اوایل جوانی بیشتر دیده می‌شود و میانگین سنی در زمان تشخیص 30 سالگی است.

 

هرچند بیماران معمولا 5 تا 10 سال پیش از تشخیص‌، نشانه‌ها را داشته‌اند.

 

به‌نظر می‌رسد که این اختلال در بستگان درجه اول مبتلایان بیشتر از جمعیت کلی دیده می‌شود.

 

علت بیماری شخصیت چندگانه داشتن

علت اختلال هویت تجزیه‌ای به‌درستی معلوم  نیست، هرچند در سابقه بیماران (تقریبا صد در صد آنها) حادثه آسیب‌رسان غالبا در دوران کودکی وجود داشته است.

 

به‌طور خلاصه می‌توان چهار نوع عامل سبب‌ساز را نام برد:

 

 * تجربه  یک حادثه آسیب‌رسان

 * عوامل محیطی

 * استعداد برای ابتلا به اختلال

 * فقدان حمایت بیرونی

 رویداد آسیب‌رسان معمولا سوء رفتار جسمی و جنسی در دوران کودکی است.

 

سایر رویدادهای آسیب‌رسان عبارتند از: مرگ بستگان یا دوستان نزدیک در دوران کودکی و شاهد آسیب و مرگ بودن.

 

شماره های تماس 01

 

اختلال هویت و شخصیت چندگانه

اختلال هویت تجزیه‌ای نام اختلالی است که قبلا به اختلال شخصیت چندگانه شهرت داشت. این اختلال، مزمن است.

 

مفهوم شخصیت، القاءکننده احساس یکپارچگی در شیوه تفکر، احساس و رفتار شخص و دریافت او از خود به‌‌عنوان موجودی واحد است.

 

افراد مبتلا دارای دو یا چند شخصیت مجزا هستند که هر یک از آنها در دوره‌ای که آن شخصیت خاص تسلط دارد.

 

تعیین‌کننده رفتار و نگرش‌های آنان  است. برای تشخیص‌گذاری باید حداقل دو تا از این هویت‌ها یا حالات شخصیتی، متناوبا  کنترل رفتار شخص را به عهده بگیرند.

 

تعداد متوسط شخصیت‌ها در اختلال هویت تجزیه‌ای بین 5 تا 10شخصیت است.

 

اغلب در هنگام تشخیص فقط 2 یا 3 شخصیت مشهود است و سایر شخصیت‌ها در جریان مسیر درمان شناسایی می‌شوند.

 

تعداد متوسط هویت‌های گزارش‌شده برای بیماران مذکر 8 و برای بیماران مونث 15 برآورد شده است.

 

که البته هنوز این اعداد مورد شک است و نیاز به بررسی‌های بیشتری دارد.

 

گذر از یک شخصیت به شخصیت دیگر اغلب به‌صورت ناگهانی و نمایش‌گونه صورت می‌پذیرد.

 

بیماران عموما در هر وضعیت شخصیتی، از وجود شخصیت‌های دیگر و رویدادهایی که در جریان تسلط آنها گذشته است، آگاه نیستند.

 

با این حال گاهی یکی از شخصیت‌های دیگر، دچار چنین فراموشی نبوده و از وجود، کیفیات و فعالیت‌های شخصیت‌های دیگر کاملا آگاه است.

 

گاهی نیز شخصیت‌ها به درجات مختلف از وجود بعضی یا تمام شخصیت‌های دیگر آگاهی دارند و ممکن است .

 

با هم طرح دوستی، رقابت یا همراهی بریزند. اغلب شخصیت‌ها نام خاص را دارند و گاهی نیز یک یا چند شخصیت موجود در فرد نام کارکرد خود را دارند مثل محافظ.

 

ممکن است شخصیت‌ها از دو جنس متفاوت، نژادها و سنین مختلف و از خانواده‌هایی غیر خانواده اصلی بیمار باشند.

 

شخصیت‌ها اغلب بسیار متفاوت و حتی ممکن است متضاد باشند.

 

بیماران اغلب، در معاینه هیچ نکته غیرعادی ازلحاظ وضعیت روانی ندارند به جز اینکه، درباره دوره‌های زمانی مختلف فراموشی دارند.

 

گاهی با واداشتن بیمار برای تهیه یک دفتر یادداشت روزانه فرد معاینه کننده  می‌تواند شخصیت‌های متعدد بیمار را در این یادداشت‌ها بیابد.

 

علایم روانی افراد با  دوگانگی شخصیت

 این بیماران اغلب هم‌زمان دچار اختلالات روانی دیگر مثل اختلالات اضطرابی، اختلالات خلقی، اختلالات وابسته به مصرف مواد، اختلالات خواب و غیرههم هستند.

 

در عین حال اقدام بر خودکشی در میان آنها شایع است.

منبع :اختلال شخصیت چندگانه- مرکز مشاوره


با شوهر یا همسرعصبی چگونه رفتار کنیم؟

زندگی کردن با فردی که زود عصبانی می شود، پرخاشگر است، به شما توهین می کند و به راحتی از کوره در می رود می تواند بسیار چالش برانگیز باشد.

 

این چالش در مواقعی که همسرعصبی، طوفان خشم خود را به راه می اندازد و اشیا و وسایل را می شکند، فحاشی می کند و یا خود و دیگران ا در معرض آسیب قرار می دهد می تواند بسیار بیشتر شود.

 

اما بر اساس دیدگاه شناختی، افراد عصبی تنها کسانی نیستند که دست به پرخاشگری می زنند بلکه درصد زیادی از افراد جامعه معیارهای عصبیت از جمله:

 

افسردگی،

بی حوصلگی،

شکست ها

و مشکلات عاطفی

زیادی را تجربه می کنند که می تواند منجر به ایجاد مشکلات ارتباطی فراوانی شود.

 

به منظور مدیریت شرایط و کنترل این ارتباط نوروتیک، نیازمند آن هستید تا راهکارهای برقراری رابطه با چنینی افرادی را بیاموزید و از واکنش های هیجانی، مقابله به مثل و یا پرخاش متقابل پرهیز کنید.

 

با شوهر یا همسرعصبی چگونه رفتار کنیم؟

با شوهر یا همسرعصبی چگونه رفتار کنیم؟

آیا تغییر ممکن است؟

واقعیت آن است که تغییر دادن عادات زندگی یک همسر عصبی ممکن است اما کار ساده ای نیست.

 

در حقیقت افرادی که چار مشکلات عصبی از جمله بی حوصلگی، خشم، اضطراب و یا افسردگی هستند، با برخورداری از مجموعه ای از شرایط، چنین رفتارهایی را بروز می دهند و تغییر، نیازمند ان است که ریشه ی اصلی مشکل را بشناسید و بتوانید او را برای تغییر، علاقمند کنید.

 

اگر به عنوان همسر و یا مادر فردی عصبی، صرفا بر ویژگی های منفی فرد تمرکز کنید و از او خواهید تا آن ها را کنار بگذارد، اتفاقی معکوس رخ خواهد داد.

 

در حقیقت ممکن است همسر عصبی نیز به اندازه ی شما از عادات رفتاری منفی اش در عذاب باشد اما مجبور کردن او به تغییر عادات نمی تواند موثر واقع شود.

 

بنابراین لازم است بدانید که رفتارهای نامناسب این افراد، ریشه در افکار و باورهای بنیادی دارد و اگر بتوانید با شناخت آن افکار، فرد را به چالش با آن ها دعوت کنید، به موفقیت زیادی دست یافته اید.

 

گام اول در کمک به افراد عصبی چیست؟

افراد عصبی رفتارهایی توام با خشم، غضب، ناسپاسی، بی احترامی و یا توهین دارند.

 

ممکن است این رفتارها چنین احساسی را در شما به وجود آورد که او علیه شما رفتار می کند، با شما خصومت دارد و یا می خواهد شما را آزار دهد.

 

اما واقعیت آن است که یک همسر عصبی، به دلیل مسایل وراثتی و یادگیری های قبلی اش، چنین رفتاری را بروز می دهد و به دنبال آزار رساندن تعمدی به دیگران نیست.

 

اولین و مهم ترین گام می تواند این باشد که او را به عنوان همسر عصبی بپذیرید.

در این صورت از او انتظار نخواهید داشت تا مانند یک فرد طبیعی رفتار کند.

 

همچنین از رفتارهای نامناسب او آشفته و عصبانی نمی شوید و می دانید که چنین رفتارهایی خبر از مشکلات درونی این فرد نیازمند کمک دارد.

 

به خاطر داشته باشید که شما مجبور نیستید به چنین افرادی کمک کنید اما سعی در درک علت های رفتار آن ها و برخورد مناسب و به دور از سرزنش، در حقیقت نوعی از کمک کردن به خودتان است.

 

حمایت و محبت توام با اقتدار را فراموش نکنید.

پس از تفاوت های یک همسرعصبی با افراد عادی را شناخته و پذیرفتید، می توانید وارد گام بعدی شوید.

 

افراد پرخاشگر، بی حوصله، مضطرب، خجالتی، افسرده و در یک کلمه “عصبی”، دیدگاه واقع بینانه ای در مورد اطرافیان ندارند.

 

آن ها خود را مستحق طرد شدن و تنها ماندن می دانند و کوچک ترین رفتارهای اطرافیان را موید این باور فرض می کنند.

 

نکته ی  بسیار مهم آن است که بتوانید به چنین فردی بفهمانید که او را بی قید و شرط و به عنوان یک انسان پذیرفته اید.

 

این نکته نه از طریق گفتار، بلکه از طریق اعمال و رفتارهای شما اتفاق می افتد.

ممکن است همسر عصبی شما، در پاسخ به رفتارهای محبت آمیزتان، رفتاری توام با ناسپاسی نشان دهد و منتظر باشد تا واکنش شما را ببیند.

 

آنچه مهم است آن است که قلبا بتوانید او را به عنوان فردی ارزشمند بپذیرید و این باور را در رفتارهای تان نیز جاری کنید.

 

اما این مساله به معنای آن نیست که آدم عصبی زندگی تان را لوس بار آورید و به رفتارهای نامناسب او مجوز دهید.

 

چگونه می توان با یک همسر عصبی زندگی کرد؟

چگونه می توان با یک همسر عصبی زندگی کرد؟ مشاور کو

وقتی محبت بی قید و شرط، همسر عصبی را لوس می کند!

شما نیازمند آن هستید که در کنار محبت بی قید، رفتاری توام با اقتدار و قاطعیت داشته باشید و حد و مرزهای خود را نیز مشخص کنیدتا او شما را فردی بی اراده و ضعیف تصور نکند.

 

به عنوان مثال فرض کنید که همسرتان فردی بی حوصله و خجالتی است و در هیچ مهمانی شرکت نمی کند.

 

در این حالت اگر به او بگویید ” اصلا به فکر من نیستی.

 

همش توی خونه نشستی و انگار زندانی شدیم.

 

اصلا برات مهم نیست که من چی دوست دارم و…”

منبع :چگونه می توان با یک همسر عصبی زندگی کرد؟- مشاورکو